۳۵ مطلب با موضوع «معاونت علمی پژوهشی :: مقالات» ثبت شده است

امیرالمومنین علیه السلام الگوی جامع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی

آیت الله حسینی همدانی نماینده ولی فقیه در البرز و رئیس بنیاد بین المللی غدیر البرز:

شخصیت بی نظیر در عالم خلقت دارای ابعاد وجودی متفاوت و متضاد و مظهر اسماء الهی است. هر کس توان معرفی علی بن ابیطالب را ندارد.

علی علیه السلام را خدا باید معرفی کند. کمااینکه در قرآن بیش از ۱۰۰ آیه در ذکر فضائل امیرالمؤمنین ذکر شده است. آن ویژگیها را به نظرم میرسد که دوستان فرصتی کنند این آیات را نگاه کنند که برای تقویت مودت و ارادت شان به علی بن ابیطالب مفید خواهد بود. علی علیه السلام را باید رسول خدا معرفی کند که فرمود: «عَلِیٌ مِنّی و أنا مِن عَلِی» همین که درباره امام حسین آمده همین تعبیر درباره علی بن ابیطالب قبل از امام حسین آمد که معنای بسیار دقیق و عمیقی دارد. و علی بن ابیطالب را باید از کلام خودش شناخت. گفته های خود حضرت را بخوانیم تا حدودی شناخت پیدا میکنیم.

همین نهج البلاغه یکی از بهترین معرف ها برای شناخت گوشه ای از شخصیت علی بن ابیطالب است. علم و دانش و اخلاق و عبادت و بندگی و اقتصاد و سیاست و حکومتداری و امثال ذلک گوشه هایی از آن در نهج البلاغه بیان شده است. چه کسی مثل علی بن ابیطالب هست در عالم؟! در تمام دنیا بگردید مثل او پیدا نمیکنید.

بعد از وجود مقدس پیغمبر اکرم شخصیتی مثل علی بن ابیطالب در عالم نیست .  در اوج قدرت است. حاکم اسلامی است. میگوید اگر تمام دنیا و ما فیها را به من بدهند که پوست جویی را از دهان مورچه ای جابرانه و برخلاف عدالت بگیرم هرگز نمیپذیرم. یکدانه پوست جو را . نسبت به دیگران ببینید که چگونه بود. کلماتش را در نهج البلاغه نگاه کنید. این امام شیعه است. ما هم شیعه او هستیم.  ما چگونه هستیم؟ وضعیت ما چگونه است؟ شیعه یعنی تبعیت کننده از منویات امامش و خواسته های امامش. در همه مسائل, گفتن و عمل کردن و دستور دادن و دستور گرفتن و طی طریق دنبال ولایت علی بن ابیطالب بودن. یعنی تلاش برای اجرای دستورات دین و برقراری عدالت در همه شئون. این میشود شیعه. توجه دارید که امام الگو است در همه زمینه ها برای همه اقشار . هم دانش آموزان، هم محصلان، مربیان و معلمان، کارمندان، مسئولین، حاکمان و همه قشرها. او مثل خورشید در همه زمانها برای همه کس نورافشانی دارد. باید به خدمتش رسید و بهره برد .همین شعارهایی که میدهیم، حرفهایی که زده میشود، در زمینه فرهنگ، در زمینه اقتصاد، در زمینه سیاست امام الگوی همه ماست. در همه این مطالب علی بن ابیطالب روش دارد. اقتصاد، سیاست و فرهنگ به زندگی او مراجعه کنید . شنیده اید که تمام زندگی علی بن ابیطالب کار است. دائم کار میکرد. همان موقع هم که حاکم بود کار میکرد. چاه میکند و تلاش میکرد اما موقع مصرف چگونه مصرف میکرد؟ قانع بود و با قناعت مصرف میکرد.  این یعنی اقتصاد مقاومتی. یعنی کار در حد توان, مصرف اندازه قناعت. علی بن ابیطالب اینگونه بود و این الگوی ماست.

ما الان کارمان کم و استفاده ما زیاد است برعکس آن روش امام معصوم است. من یک وقت در جلسه ای عرض کردم که اقتصاد مقاومتی گفتمان درون دینی است؛ یعنی یک چیز من درآوردی تازه نیست . همه این مطالبی که گفته میشود همه در متن دین آیه و روایت دارد که در مقام آن بحثها نیستیم. سیاست خارجی امیرالمومنین چگونه بود؟ در انتخاب افراد و مسئولیت دادن به آن افراد چگونه بود؟ در قضاوت و برخورد با خطاکاران چگونه بود؟ مکرر به مناسبتهایی اینجا عرض شده است و دیگر تکرار نمیکنم. یک امام بزرگ غذایش دو تا نان جو بود که با سر زانو می شکست و میخورد. میگذاشت در کیسه ای و در کیسه را میبست به در کیسه مهر میزد. میگفتند آقا کسی طمع نمیکند به این نان خشک. مهر میزد که ببیند کسی باز نکرده باشد. گفت حسنین به من علاقه مند هستند میترسم مقداری روی آن روغن بمالند و آن را چرب کنند و امثال ذلک. حالاتی که حضرت داشتند این ها نمونه هایی  از زندگی امام است که فراوان است. خدای تعالی توفیق بدهد که سیره علی بن ابیطالب را بفهمیم و یاد بگیریم که البته عملکردنش سخت است و خود حضرت گفته که مثل من نخواهید شد اما «اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ» شما هرگز نمیتوانید مثل من باشید اما اهل تقوا باشید. همین که تقوا داشته باشید کأن به من کمک کرده اید و در مسیر زندگی من قرار گرفته اید.

بیانات در خطبه های نماز جمعه 27/1/95

  • يكشنبه ۱۶ آذر ۹۹

فاطمه سلام الله علیها سرور همه

رسول خدا صلی الله علیه وآله  درباره دختر بزرگوارش کلماتی دارد که به عنوان معیار ومیزان سنجش مطرح هستند.

 

از جمله آن کلمات روایتی است که از ایشان درباره سیادت حضرت زهرا بر همه زنان عالم بلکه بر همه خلق  اشاره دارد عبارت است از:

حضرت محمد-صلی الله علیه وآله- فرموده است:

- فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّه.

- فَاطِمَةُ سیّدة نساء هذه الأُمّه.

- فَاطِمَةُ سیدة نساء المؤمنین.

- فَاطِمَةُ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِین.

 

این روایت باهمه اختلاف الفاظش در:

 

صحیح بخاری:۴/۲۰۹والخصائص نسائی:۳۴والمسند ابی داوود طیالسی:۱۹۷وصحیح مسلم:۷/۱۴۳والمستدرک حاکم نیشابوری:۳/۱۵۳وصحیح ترمزی:۵/۳۲۶وصحیح ابن ماجه:۱/۵۱۸ومسند احمد:۶/۲۸۲ وحلیه الاولیاء:۲/۳۹ نقل شده است.

 

آنچه از فرموده پیامبر استفاده می شود این است که:

 

۱- فاطمه سرور همه زنان پسین وپیشین است.

۲- این روایت ویژگی سیادت آن حضرت رادر مقایسه باهمه زنان مطرح می کند ولی این به معنی سیادت نداشتن آن حضرت بر مردان نمی باشد بلکه آیات تطهیر ومباهله و....بر این نکته دلالت دارند که حداقل ایشان با توجه به مقام عصمتشان در طول معصومین -علیهم السلام- هستند.

۳-سیادت ایشان از حیث معرفت/علم/تقوا/فضائل و....در همه شئونات مربوط به انسان کامل مطرح است.

۴- این روایت بهشتی بودن ونیز عصمت حضرت زهراء-سلام الله علیها- را به همه اعلام می دارد.زیرا این سیادت  برزنان خصوصا وبر همه عالمیان عموما بدون داشتن عصمت به دست نمی آید زیرا:

ان اکرمکم عند الله اتقاکم.یعنی با تقواترین شمادرنزد خدای تعالی با تقواترین شما است.

۵-سیادت حضرت زهرا سلام الله علیها تشریفاتی واز باب لقب وعنوان دادن بدون توجه به اینکه آیا او شایستگی لقب وعنوان را دارد نیست بلکه این نسبت با واقعیت همخوانی دارد.

۶- طبق این ویژگی حضرت هرگونه سخن وعمل  ایشان ونظریات وی بر همه مسلمانان حجت است وکسی نمی تواند با آن مخالفت کند.

۷- هرگونه نسبت گناه دادن از هر نوع که باشد بر حضرت زهرا-سلام الله علیها- حرام است.

 

  • دوشنبه ۱۹ آبان ۹۹

✅اجرای  عدالت امیر المؤمنین علیه السلام را ببنید👇

در کوفه، شخصى بنام «نجاشى» از سرشناسهاى قبیله یمانیه، و از شاعران متشخص و معروف بود، وى در ماه رمضان شراب خورد، و حتى رعایت قداست ماه رمضان را نکرد، او را به دادگاه امیرمؤمنان على (علیه السلام) ) آوردند، و پس از اثبات شرابخوارى او، امام (علیه السلام) دستور داد، هشتاد تازیانه به او زدند.

سپس دستور داد او را یک شب زندانى کردند، فرداى آن روز به دستور على (علیه السلام) او را احضار کردند، و حضرت بیست تازیانه دیگر به او زد.

او پرسید: دیروز حد شرابخورى را بر من جارى کردى، پس این بیست تازیانه براى چیست ؟!

امام فرمود: هذا لتجریک على شرب الخمر فى شهر رمضان .

این بیست تازیانه، به خاطر آن بود که تو حرمت و قداست ماه رمضان را با گستاخى خود، شکستی.

بعد از این جریان، این موضوع براى طایفه او« یمانیه»، گران آمد.

آنها سخت ناراحت و خشمگین شدند، طارق بن عبداللّه، (از طرف آنها) به حضور على (علیه السلام) آمد، و سخنانى گفت که خلاصه اش این است :

من گمان نمى کردم که شما بین افراد، فرق نگذارى، و بر شخصیتى برازنده و زبردست، مانند نجاشى نیز، حد جارى شود، و او را شلاق بزنى، ودر نتیجه دلهایی را جریحه دار کنى، و امور ما را پراکنده سازى و ما را به جاده اى بکشانى که جاده گمراهى و آتش دوزخ است .

امام على علیه السلام به او فرمود:«و انه لکبیرة الا على الخاشعین بقره/45».

اشاره به اینکه اجراى فرمان خدا، سخت و دشوار است، جز براى آنانکه، تسلیم فرمان خدا هستند.

سپس فرمود: آیا نجاشى جز یک فردى از مسلمین بود، و او حرمت و حدود اسلام را نادیده گرفت، و هتک حرمت کرد، و ما حد الهى را بر او جارى کردیم، که کفاره گناه او است، و خداوند مى فرماید:

«ولا یجرمنکم شنان قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى .مائده/8

 دشمنى با قومى، نباید باعث بى عدالتى شما شود، عدالت را رعایت کنید که به پرهیزگارى نزدیک است ».

عبداللّه در برابر قاطعیت على (علیه السلام) نتوانست چیزى بگوید، و رفت، و شبانه با نجاشى، از کوفه گریختند، و به سوى شام روانه شده و به معاویه پیوستند.

👌#نکته:

در راه اجرای عدالت ملاحظه شخصیت های نباید شود. کسانی که موحد واقعی باشند بعداز اجرای عدالت درباره آنان، کرنش کرده و دشمن ولی خدا نمی شوند.

📚منبع: بحار الانوار، چاپ قدیم، ج 8 ٬ ص 729؛ وسایل الشیعه، ج 18، ص 474.

 

  • دوشنبه ۱۹ آبان ۹۹

اگر فداکاری امیر المؤمنین علیه السلام در لیلة المبیت نبود، الآن از اسلام خبری نبود

خداوند متعال در این آیه مبارکه فرمود:

«وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ، وَاللّهُ رَئوُفٌ بِالْعِباد[1]؛

 برخى از مردم باایمان و فداکار همچون علی علیه‌السلام در لیلة المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله جان خود را در برابر خشنودى خدا مى‌ فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است».

این آیه درباره جان نثارى، فداکارى، تعهد و ایمان امیر المؤمنین علیه السلام است در روزگاری بود که مشرکی به دنبال قتل رسول الله صلب الله علیه و آله و پایان دادن به نظام نوپای توحیدی بود.

تمامى مفسران شیعه و اکثر مفسران اهل سنت، معتقدند که شأن نزول این آیه فداکارى حضرت علی علیه‌السلام در لیلة المبیت و در بیان فضیلت و مقام آن حضرت است.

صاحب تفسیر شریف "مجمع البیان" گفت: این آیه در میان راه مکه و مدینه، به هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله بر آن حضرت نازل گردید[2].

همچنین این مفسر گرانقدر روایت کرد:

هنگامى که حضرت علی علیه‌السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید تا پیامبر صلی الله علیه و آله از دسیسه مشرکان بگریزد، جبرئیل در بالاى سر حضرت علی علیه‌السلام و میکائیل در پایین پاهایش قرار گرفته (و او را محافظت مى‌ نمودند) و جبرئیل به آن حضرت، مى‌ گفت: آفرین و خوشا به افرادى مانند تو، اى پسر ابى‌ طالب که خداوند متعال در میان فرشتگانش به تو مباهات مى‌ کند و به تو مى‌ نازد[3].

نکات:

مجاهدت مولی علیه علیه السلام در دفاع از رسول خدا صلی الله علیه وآله آن هم در شرایطی که مشرکین توطئه قتل ایشان را کشیده بودند فضیلتی است که هیچیک از اصحاب پیامبر بدان دست نیافته اند.

اگر فداکاری ایشان نبود الآن از اسلام خبری نبود.

مسلمین تا قیام قیامت مدیون جان نثاری مولا علی علیه السلام هستند.

توصیفی خدای عزو جل ز امیر المؤمنین علیه السلام در این آیه اخلاص وفداکاری ایشان را در دفاع از دین نشان می دهد.

شخصیتی مثل علی علیه السلام تنها شایسته جانشینی نبی الله بوده است و دیگرانی که در میدان های نبرد ترسو بودند و در میدان های عبادت نفاق داشتند و از پشت خجنر به نبی خدا زدند و با ایجاد سقیفه تفکر حکومت انسان غیر معصوم و غیر کامل بر انسان را را رواج دادند شایسته زمامداری امت اسلامی نبودند.

 

[1] - سوره بقره، آیه 207.

[2] - مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 1-2، ص 535؛ تفسیر نمونه، ج 2، ص 47.

[3] - مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 1-2، ص 535؛ تفسیر نمونه، ج 2، ص 46؛ تاریخ الیعقوبى، ج 1، ص 358.

  • يكشنبه ۲۷ مهر ۹۹

غدیر بیانگر دکترین اسلام در بحث حکومت

آیت الله حسینی همدانی نمایند ولیفقیه در استان البرز و رئیس بنیاد بین امللی غدیر نمایندگی البرز:

غدیر قضیه فی واقعه نبود، بلکه بیانگر دکترین اسلام در بحث حکومت و نقشه راه رشد و سعادت بشر در سایه هدایت الهی و رهبری رسول خداست.

روز غدیر فقط بحث امامت امیرالمؤمنین -علیه‌السلام- مطرح نشد، بلکه بحث ادامه جریان نبوت؛ یعنی امامت بعد از رسول خداست. پیامبر اکرم چند جور از مردم بیعت گرفتند و فرمودند: تا قیامت این مسئله را به گوش دیگران برسانید. پدران به فرزندانشان غدیر را تعلیم دهند! در این خطبه تقریباً 4 بار به ولی‌عصر -ارواحنا فداه- اشاره‌شده، بحث، بحث امامت است. حتی این بیان رسول خدا مربوط به شیعه هم نیست، بحث اسلامی است.

بحث از غدیر هیچ اختلافی بین شیعه و سنی ایجاد نمی‌کند، بلکه اگر بدون حب و بغض به آن پرداخته شود موجب وحدت فِرَق اسلامی خواهد بود. 26/7/92

  • دوشنبه ۷ مهر ۹۹

غدیر در کلام بزرگان + pdf

 برای دریافت فایل pdf بر روی عکس کلیک کن

  • جمعه ۱۷ مرداد ۹۹

غدیر در کلام امام باقر علیه السلام

امام باقر علیه السلام  بر اهمیت حادثه غدیر تأکید می کرد وی به ابان بن تغلب فرمود: «ای ابا سعید! مقصود پیامبر صلی الله علیه و آله از جمله معروف خود که در روز غدیر خم اعلام کرد، این است که امیر مؤمنان در میان مردم جانشینِ من خواهد بود.»

همچنین آن حضرت روزی در جمع یاران خویش که فضل بن یسار، بکیر بن اعین، محمد بن مسلم، برید بن معاویه و ابو الجارود نیز در میان آنان دیده می شدند، ولایت علی علیه السلام را تشریح کرد و با اشاره به حادثه تاریخی غدیر فرمود:

«خداوند پیامبرش را به ولایت علی علیه السلام مأمور کرد و این آیه شریفه را نازل فرمود: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُوءْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» با نزول آیه فوق، ولایت اولی الامر واجب گردید ولکن عده ای نفهمیدند اولی الامر چه کسانی هستند؟ خداوند به محمد صلی الله علیه و آله دستور داد تا آن را توضیح دهد و همانند نماز و زکات و روزه و حج، مصادیق خارجی آن را روشن سازد. در آن هنگام، اضطراب او را فرا گرفت و از تکذیب گروهی و خروج عده ای از دین اسلام به واسطه نپذیرفتن این فرمان ترسید و به خداوند پناهنده شد. خداوند نیز برای آرامش و اطمینان خاطر رسولش آیه بلاغ [یعنی] «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ» را نازل کرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز از دستور خداوند متعال اطاعت کرد و در غدیرخم فرمان داد تا مردم و زائرین خانه خدا اجتماع و به دستور الهی گوش کنند. آن گاه علی بن ابی طالب علیه السلام را ولی و سرپرست مردم بعد از خود قرار داد و امر کرد آنان که در آنجا حاضرند، به دیگران نیز این حکم الهی را بیان کنند.»

آن حضرت آن چنان مسئله غدیر و اهمیت آن را مورد تأکید و عنایت قرار می داد که در جلسات او موضوع غدیر معمولاً مطرح می شد. کمیت بن زید اسدی شاعر اهل بیت علیهم السلام در یکی از آن جلسات، قصیده بلیغ خود را در زمینه غدیر انشاء کرد.

 

نمونه ای از احادیث حضرت:

1. امام باقر علیه‌السلام در شرایط زمانى خاصى که مقارن با انقراض بنى امیه بود، داستان مفصل واقعه‌ى غدیر را با متن کامل خطابه‌ى مفصل غدیر بیان فرمودند که سند و پشتوانه‌اى محکم و تأیید شده توسط مقام عصمت براى این خطابه‌ى تاریخى شد. [ انوار: جلد 37 صفحه‌ی 201 ح 86. ]


2. یک نفر از اهل بصره به امام باقر علیه‌السلام عرض کرد: حسن بصرى آیه‌ى 'یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...' را مى‌خواند و مى‌گوید درباره‌ى مردى نازل شده و نام او را نمى‌گوید. حضرت فرمود: او را چه شده...؟! اگر مى‌خواست خبر مى‌داد درباره‌ى چه کسى نازل شده! جبرئیل بر پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله نازل شد و عرض کرد: خداوند به شما امر مى کند امتت را راهنمایى کنى که ولی‌شان کیست، و این آیه را نازل کرد. پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله هم قیام کرد و دست على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام را گرفت و بلند کرد و فرمود: 'مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'. [ بحارالانوار: جلد 37 صفحه‌ی 140 ح 34. ]


3. ابوبصیر به امام باقر علیه‌السلام عرض کرد: مردم مى‌گویند: چرا خداوند نام على و اهل بیتش علیهم‌السلام را در قرآن صریحاً نیاورده است؟ حضرت فرمود: خدا نماز را نازل کرده و عدد رکعات آن را پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله بیان فرموده و همچنین است زکات و حج. و آیه‌ى 'اَطیعُوا اللَّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الْاَمْرِ مِنْکُمْ' را نازل کرده که درباره‌ى على و حسن و حسینعلیهم‌السلام است، و در بیان کلمه‌ى 'اولوا الامر' پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله درباره‌ى على علیه‌السلام فرموده: 'مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'... اگر آن حضرت سکوت مى‌کرد و اهل آیه‌ى اولوا الامر را معرفى نمى‌کرد آل عباس و آل عقیل و دیگران آن را ادعا مى کردند. وقتى پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله از دنیا رفت على علیه‌السلام صاحب اختیار مردم بود... چون آن حضرت ولایت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود.[بحارالانوار: جلد 35 صفحه‌ی 311. ]


4. ابان بن تغلب از امام باقر علیه‌السلام پرسید: معناى کلام پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله چیست که فرمود: 'مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'؟ حضرت فرمود: آیا مثل این مطلب هم جاى سؤال دارد؟! به آنان فهمانید که جانشین او خواهد بود. [ اثبات الهداة: جلد 2 صفحه‌ی 34 ح 140. ]


5. امام باقر علیه‌السلام با تعجب از انکار امت نسبت به حقیقت غدیر فرمودند: 'این امت انکار کردند پیمانى را که پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله از ایشان براى على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام گرفت در روزى که او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حیاتش به ولایت و اطاعت او فرا خواند و آنان را بر این مطلب شاهد گرفت.' [ اثبات الهداة: جلد 2 صفحه‌ی 134 ح 584. ]


6. امام باقر علیه‌السلام در بیان حد ولایت و برائت با استناد به حدیث غدیر فرمودند: این امت وقتى به على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام مى‌رسند مى‌گویند: دوستانش را دوست داریم ولى از دشمنانش بیزارى نمى‌جوییم، بلکه آنان را هم دوست داریم! چگونه چنین ادعایى صحیح است در حالى که پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله مى‌فرماید: 'اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه...'، ولى مى‌بینى که با دشمنان او دشمنى نمى‌کنند و خوار کنندگان او را خوار نمى‌کنند. این انصاف نیست!! [ بحارالانوار: جلد 21 صفحه‌ی 339. ]

  • دوشنبه ۶ مرداد ۹۹

با روش امام باقر علیه السلام جلوی ترور فرهنگی دشمن گرفته شود

 

با مسخ آموزه های اسلامی و تحریف ایجاد شده در آن توسط بنی امیه در سالهای اولیه حیات اسلام، مشکلات عدیده ای برای امت اسلامی پیش آمد.

انحراف در بدنه حاکمیت اسلامی و گسترش ظلم و ستم به نام دین و نبود پاسخ های علمی در برابر هجوم شبهات مختلف در مناطق اسلامی، درخت تنومند اسلام را که ریشه در بیت رسالت و امامت داشت، خشک کرد.

با مشغول شدن بنی امیه و بنی مروان و بنی العباس به نزاع های سیاسی، فرصت مناسبی برای امام باقر علیه السلام پیش آمد تا بتواند معارف ناب محمدی را که زلال بوده و از لسان وحی گرفته شده بود و از هر گونه تحریف و دروغ مبرا بود، منتشر نماید.

امام باقر علیه السلام که از سوی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله شکافنده علوم اولین و آخرین معرفی شده بود، با تأسیس مکتب علمی در مدینه منوره، حیات دوباره به اسلام نیمه جان و زخم خورده بخشید. طوری که آوازه علم و دانش ایشان به تمام بلاد اسلامی نفوذ کرد و علاقه مندان ایشان از سرتاسر کیان اسلامی برای دریافت معارف وحیانی به محضرشان آمده و زانوی تلمذ و شاگری خم نمودند.

بسیاری از بزرگان اهل سنت شاگرد کلاس ایشان شدند و این شاگردی تا زمان امام صادق علیه السلام ادامه داشت.

آنچه از زندگی علمی و سرتاسر مبارزه علمی ایشان می توانیم یاد بگیریم این است که در راه احیای معارف دینی و ترویج آن نباید سستی به خرج داد. اگر معارف ناب الهی درست برای مردم تبیین شود، شیفته دین و دینداری می شوند.

در زمانه فعلی ما که مسلمانان خصوصا جوانان دچار ترور فرهنگی شده اند، نشر  و گسترش احادیث امام باقر علیه السلام در موضوعات مختلف و برگزاری جلسلت و نشست های علمی می تواند توان جامعه اسلامی را زیاد کند و در باربر هجوم فرهنگی دشمنان محکم ایستاده و خم به ابرور نیاورد.

مقام مظم رهبری در خصوص امام باقر علیه السلام جمله مهمی دارند که قابل توجه است:

این‌ بزرگوار که‌ حدود هجده‌ سال‌ دوران‌ امامتشان‌ طول‌ کشید، الگوی‌ کامل‌ تلاش‌ و مبارزه‌ و مجاهدت‌ خستگی‌ناپذیر و پر از مشکلات‌ برای‌ اشاعه‌ی‌ دین‌ و کلمه‌ی‌ حق‌ و راه‌ انداختن‌ جریان‌ فکری‌ درست‌ در دنیای‌ آن‌ روز بودند. هدفی‌ که‌ امروز ملت‌ ایران‌ برای‌ آن‌ تلاش‌ می‌کند ـ یعنی‌ زنده‌ کردن‌ سخن‌ حق‌ در دنیای‌ مادی‌ و منحط و گمراه‌ کننده‌ و غرق‌ در فساد ـ کاری‌ است‌ که‌ امام‌ باقر(علیه‌السلام‌) یک‌تنه‌ به‌ کمک‌ معدودی‌ از اصحاب‌ خود، در دنیای‌ بزرگ‌ آن‌ روز اسلام‌ انجام‌ می‌داد[1].

 آری امام باقر علیه السلام به تنهایی توانست زنده کننده اسلام و مروج و احیاگر حق طلبی باشند.


مقام معظم رهبری در سخن دیگری فرمودند:

شهادت امام باقر (علیه‌السّلام) که یک شهادت داراى پیام بود؛ لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ده سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود. در میان ائمه‌ى ما این بى‌سابقه است، بى‌نظیر استیاد امام باقر، یعنى یاد سر برآوردن حیات دوباره‌ى جریان اصیل اسلامى در مقابله‌ى با تحریفها و مسخهائى که انجام گرفته بود[2].
 امروزه آشنایان به معارف باقری یعنی طلاب حوزه های علمیه همچون امام باقر علیه السلام وظیفه اشاعه و ترویج ناب ترین مسائل دین اسلام را دارند؛ آن هم به روشی که امام باقر علیه السلام داشت. یعنی تشکیل جلسات علمی و گعده های معرفتی و نیز شاگرد پروری.

در این زمینه مساجد می تواند به عنوان مکتب سازنده نقش ایفا کند و یا در گروه های اجتماعی این اهداف دنبال گردد.

 

به امید احیای مجدد اسلام با حضور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه

محمد علی فتحی

دبیر بنیاد بین المللی غدیر استان البرز


[1] دیدار و بیعت اقشار مختلف مردم کشور با معظم له،۱۹ /تیر۱۳۶۸

[2] بیانات در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور،۴ /آذر

  • دوشنبه ۶ مرداد ۹۹

امام خامنه ی مد ظله:غدیر وسیله اتمام نعمت اسلام و هدایت برای بشریت

امام خامنه ی مد ظله:

مسئله‌ی «غدیر» یک مسئله‌ی تاریخیِ صرف نیست؛ نشانه‌ای از جامعیت اسلام است. اگر نبی‌مکرم - که در طول ده سال، یک جامعه‌ی بدویِ آلوده‌ی به تعصبات و خرافات را با آن مجاهدتهای عظیمی که آن بزرگوار انجام داد و به کمک اصحاب باوفایش به یک جامعه‌ی مترقی اسلامی تبدیل کرد - برای بعد از این ده سال، فکری نکرده بود و نقشه‌ای در اختیار امت نگذاشته بود، این کار ناتمام بود.

رسوبات تعصبات جاهلی به قدری عمیق بود که شاید برای زدودن آنها سالهای بسیار طولانی نیاز بود. ظواهر، خوب بود؛ ایمان مردم، ایمان خوبی بود؛ البته همه در یک سطح نبودند؛ بعضی در زمان وفات پیغمبر اکرم یک سال بود، شش ماه بود، دو سال بود که اسلام آورده بودند؛ آن هم هیمنه‌ی قدرت نظامی پیغمبر همراه با جاذبه‌های اسلام، اینها را به اسلام کشانده بود. همه که جزو آن مسلمانان عمیقِ دوران اول نبودند. برای پاک کردن رسوبات جاهلی از اعماق این جامعه و مستقیم نگه داشتن خط هدایت اسلامی بعد از ده سالِ زمان پیغمبر، یک تدبیری لازم بود. اگر این تدبیر انجام نمی‌شد، کار ناتمام بود. این که در آیه‌ی مبارکه‌ی سوره‌ی مائده می‌فرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی[1]»، تصریح به همین معناست که این نعمت - نعمت اسلام، نعمت هدایت، نعمت نشان دادن صراط مستقیم به جامعه‌ی بشریت - آن وقتی تمام و کامل می‌شد که نقشه‌ی راه برای بعد از پیغمبر هم معین باشد؛ این یک امر طبیعی است.
این کار را پیغمبر در غدیر انجام دادند؛ امیرالمؤمنین را که از لحاظ شخصیت - چه شخصیت ایمانی، چه شخصیت اخلاقی، چه شخصیت انقلابی و نظامی، چه شخصیت رفتاری با قشرهای مختلف افراد - یک فرد ممتاز و منحصر بفردی بود، منصوب کردند و مردم را به تبعیت از او موظف کردند. این هم فکر پیغمبر نبود، این هدایت الهی بود، دستور الهی بود، نصب الهی بود؛ مثل بقیه‌ی سخنان و هدایتهای نبی مکرم که همه، الهام الهی بود. این دستور صریح پروردگار به پیغمبر اکرم بود، پیغمبر اکرم هم این دستور را عمل کردند. مسئله‌ی غدیر این است؛ یعنی نشان‌دهنده‌ی جامعیت اسلام و نگاه به آینده و آن چیزی که در هدایت و زعامت امت اسلامی شرط است. آن چیست؟ همان چیزهایی که شخصیت امیرالمؤمنین، مظهر آنهاست: یعنی «تقوا»، «تدین»، «پایبندی مطلق به دین»، «ملاحظه‌ی غیر خدا و غیر راه حق را نکردن»، «بی‌پروا در راه خدا حرکت کردن»، «برخورداری از علم»، «برخورداری از عقل و تدبیر»، «برخورداری از قدرت عزم و اراده»؛ این یک عمل واقعی و در عین حال نمادین است. امیرالمؤمنین را با همین خصوصیات نصب کردند، در عین حال این نماد زعامت امت اسلامی در طول عمر اسلام - هر چه که بشود - همین عمل است؛ یعنی نماد زعامت و رهبری اسلامی در طول زمان همین است، همان چیزی که در انتخاب الهی امیرالمؤمنین تحقق پیدا کرد. غدیر، یک چنین حقیقتی است[2].


[1] - سوره مبارکه المائدة آیه ۳

[2] - ۱۳۸۵/۱۰/۱۸،بیانات در دیدار مردم قم در سالروز عید سعید غدیر خم‌

  • يكشنبه ۲۹ تیر ۹۹

آیت الله مصباح یزدی: ولایت، رکن توحید

آیت الله مصباح یزدی دامت برکاته:

ولایت، شرط توحید

حدیثی از امام رضا ـ علیه السلام ـ به نام حدیث سلسلة الذّهب، نقل شده است، که همه ما شنیده­ایم. حدیثی که راویانش طلائی است: امام رضا از پدرش، آن حضرت از اجدادشان، تا پیغمبر اکرم ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ، پیغمبر از جبرئیل، و ایشان از خدای متعال نقل می­کند. سند حدیث دیگر از این محکم­تر نمی­شود؛ آن حدیث این است: «... لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی‏ ...»2.

حدیث دیگری مشابه این حدیث نیز نقل شده است که آن هم اسناد معتبری دارد، و آن حدیث این است: «... وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»3‏. به نظرم رسید امروز در جمع طلبه­ ها این بحث طلبگی را داشته باشیم که این دو روایت با هم چه نسبتی دارند. آیا کلمه توحید، حصن خداست یا ولایت علی ـ علیه السلام ـ حصن اوست، یا اینکه خدا دو حصن دارد، یکی حصن توحید و دیگری حصن ولایت است، یا به گونه دیگری است؟ سؤال از چگونگی جمع بین این دو حدیث، یک سؤال طلبگی است.
راهی را که برای جمع بین این دو حدیث به نظرم می­رسد، از تتمه حدیث اول استنباط می­کنم. حضرت رضا ـ علیه السلام ـ این حدیث را در نیشابور در حالی­که روی مرکب سوار بودند، بیان کردند. 12 هزار نفر راوی، قلم و کاغذ برداشتند و این حدیث را ضبط کردند. شاید در تاریخ چنین نقلِ حدیثی نمونه نداشته باشد. برای اولین و آخرین بار بود که کسی حدیثی نقل کند و 12 هزار نفر ایستاده و آماده، این حدیث را بشنوند. نقل کرده­اند و نوشته ­اند: وقتی حضرت این جمله را فرمودند، مرکب خواست حرکت کند، ولی حضرت اشاره فرمودند: «صبر کن». مردم منتظر بودند ببینند چرا حضرت مرکب را متوقف کردند. آن زمان چون وسائلی مانند بلندگو نبود، باید چند نفر، تکه تکه خبر می­دادند تا بقیه بشنوند. حضرت فرمودند: این کلمه را اضافه کنید: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»: کلمه توحید که حصن خداست، یک شروطی دارد، و من یکی از آن شروط هستم؛ خود من که امام رضا هستم، یکی از شروط این حدیثم؛ یعنی وقتی شما وارد حصن خدا می­شوید، که ولایت من را بپذیرید.
واضح است که ولایت شخص امام رضا ـ علیه السلام ـ خصوصیتی نداشته و مقصود، ولایت همه ائمه اثنی عشر ـ علیهم السلام ـ بوده است که اوّل آن، ولایت علی ـ علیه السلام ـ است؛ پس آنجا که فرمودند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی»، یعنی به شرط ولایت ائمه­ ی معصومین ـ علیهم السلام؛ این حصن، این حصار و این دژ، وقتی مستحکم است که شامل ولایت باشد؛ بدون ولایت استحکامی ندارد. راه جمع طلبگی این دو حدیث، این بود که عرض کردیم. خلاصه این­که چون حدیث اول، این ذیل را دارد و حدیث دوم هم مصداق این ذیل است، این دو به این وسیله جمع می­شوند.

تبیین عقلانی جایگاه ولایت

  • دوشنبه ۲۳ تیر ۹۹