۳۵ مطلب با موضوع «معاونت علمی پژوهشی :: مقالات» ثبت شده است

💠اعتراف مخالفین به فضائل امیرالمومنین علیه السلام

شافعى در جواب کسى که از او درباره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام سئوال کرد گفته است:

چه بگویم درباره مردى که دوستانش مناقب و کمالات او را از روى تقیّه و ترس پنهان کردند، ودشمنانش از روى کینه و عداوت پوشیده داشتند، و با این وصف، فضائل او مشرق و مغرب عالم راپر کرده است.

و سیّد تاج الدین عاملى همین معنا را در ضمن شعر آورده است:

 

لقد کتمت آثار آل محمّد

محبّوهم خوفاً وأعداؤهم بغضاً

فأبرز من بین الفریقین نبذة

بها ملأ اللَّه السماوات والأرضا

 

ترجمه اشعار:

آثار آل محمّد علیهم السلام را دوستانش از روى ترس،

و دشمنانش به خاطر دشمنى پنهان داشتند.

از بین این دو گروه مقدار کمى از آن ظاهر گردید،

 و خداوند با همان مقدار کم آسمانها و زمین را پر کرده است[1].

 

[1] - برسى رحمه الله این حدیث را در کتاب «مشارق الأنوار: ۱۱۱» نقل کرده و آن را به نظم درآورده است.

 ترجمه کتاب نفیس (القطره): قطره ای از دریای فضایل اهل بیت علیهم السلام - تذییل: - جلد ۱، صفحه ۳۷۰

 

  • شنبه ۱۷ اسفند ۹۸

شخصیت انسان از دیدگاه امام هادی علیه السلام

شهادت جانگداز امام  علی بن محمد الهادی علیه السلام را به همه دلدادگان اهل البیت پیامبر صلی الله علیه وآله تسلیت می گوییم.

ذیلا سخنی از کلمات نورانی آن امام همام را آورده وشرحی را که آیة المکارم شیرازی درباره آن دارند را خدمتتان تقدیم می داریم:

قَالَ الإمَامُ عَلِىِّ النَّقِىِّ علیه السلام:

«مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شرَّهُ».

امام هادى علیه السلام مى‏فرماید: کسى که شخصیّتش بر او بى ارزش باشد (ارزش براى خودش قائل نباشد) از شرّ او در امان نباش.

 

شرح حدیث:

یکى از مسائل مهم، مسائل نظام ارزشى در ادیان آسمانى در جوامع بشرى است. در عالم مادّه و در عالم معنویّت، هر چیزى قیمتى دارد و امورى ارزان و امورى با ارزش هستند و طبیعى است اگر انسان چیزى را کم‏بها تشخیص دهد، به آسانى آن را از دست خواهد داد و اگر پربها تشخیص دهد، به آسانى از دست نمى‏دهد؛ به عنوان مثال یک گوهر گرانبها در دست کودک، وسیله‏اى براى بازى است و در نظر او ارزشى ندارد و به ارزانى آن را از دست مى‏دهد.

جواهرهاى گرانقیمت و پربها در جهان داراى اسم است و یکى از گوهرهاى نامى دنیا توسّط شخص رهگذرى کشف شد، در حالى که بچّه‏ها با آن در حال بازى بودند و در مقابل چیز بى ارزشى آن رابه دست آورد.

شخصیّت انسان هم همین است، اگر براى آن ارزش قائل باشد به آسانى نمى‏فروشد. قرآن در این زمینه مى‏فرماید، در عالم هستى بعد از ذات پاک الهى چیزى گرانقیمت‏تر از انسان نیست و دلیل آن این است که همه چیز براى انسان خلق شده:

«خَلَقْتُ الأشْیَاءَ لِأجْلِکَ وَ خَلَقْتُکَ لِأجْلِى؛ همه اشیا را براى تو خلق کردم و تو را براى خودم خلق کردم»  و بالاترین مخلوقات خدا (فرشتگان) بر انسان سجده کردند «فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ؛ پس همه ملائکه بر آدم سجده کردند»، از این جا قیمت و ارزش انسان روشن مى‏شود. علاوه بر این تمام اشیا براى انسان مسخّر شده‏اند؛ یعنى همه آنها براى انسان کار مى‏کنند که نشان دهنده مقام انسان است.

حال اگر گوهر نفس را بشناسیم آن را در مقابل شهوات زودگذر و مقامات بى‏ارزش دنیایى نمى‏فروشیم، ولى اگر ارزش خود را نشناسیم، شخصیّت خود را مى‏فروشیم و از شرّ چنین انسانى باید ترسید، زیرا با مبلغ ناچیزى انسان مى‏کُشد، چرا که ارزشى براى خود قائل نیست.

حال در مقابل «مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ» که در روایت آمده «مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ» چگونه است؟

جواب این سؤال را مولا على علیه السلام در سه جمله بیان مى‏فرمایند:

- مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ؛ کسى که ارزش خود را بشناسد، با شهوات او را کوچک نمى‏کند.

- مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهْوَتُهُ؛ کسى که ارزش خود را بشناسد، شهوات در مقابل او کوچک است.

-  مَنْ کَرُمَتْ نَفْسُهُ صَغُرَتْ الدُّنْیَا فِى عَیْنِهِ؛ کسى که ارزش خود را بشناسد، دنیا در نظر او کوچک است[1].               


[1] - مشکات هدایت، ص: 74 ،اثر حضرت آیة الله مکارک شیرازی دام عزه

 



www.hajfathi.ir

  • چهارشنبه ۷ اسفند ۹۸

مهربانی امام حسن عسکری علیه السلام

یکی از شیوه های جلوگیری از جرم، احسان قبل از وقوع خطاست.برادر اگر از حال برادر خبر یابد و او را در مشکلات یاری دهد، امکان ندارد به فکر جرم بیفتند.

 گاهی عدم مواسات و احسان ما، عزیزانمان را دچار مشکل می کند.

به این قضیه توجه کنیم:

ابوجعفر محمد بن عیسی می‌گوید: یک بار در مسجد زبید واقع در بازار شهر سامرا جوانی را مشاهده کردم که می‌گفتند هاشمی و از فرزندان موسی بن عیسی است.

 من مشغول نماز شدم وقتی سلام نماز را دادم همان جوان هاشمی رو به من کرد و گفت:

 آیا تو اهل قم هستی یا ساکن رازی می‌باشی؟

گفتم: من قمی هستم ولی هم اکنون در کوفه در جوار مسجد امیرالمؤمنین علیه‌السلام زندگی می‌کنم.

او به من گفت: آیا خانه موسی بن عیسی را در کوفه می‌شناسی؟

گفتم: آری. گفت: من پسر او هستم.

گفت: پدرم برادرانی دارد و برادر بزرگتر مال فراوانی جمع کرده و برادر کوچکتر محروم از مال دنیا است، یک روز برادر کوچکتر به خانه برادر بزرگتر رفته و ششصد دینار از او به سرقت برده است.

برادر بزرگتر می‌گفت که به محضر امام حسن عسکری مشرف می‌شوم و از آن حضرت می‌خواهم که با برادر کوچکترم از روی مهر و لطف صحبت کند شاید مال مرا به من برگرداند زیرا آن امام بزرگوار بیان و کلام شیرینی دارد می‌تواند روی او اثر بگذرد.

ولی هنگام سحر منصرف شدم از اینکه به خدمت امام حسن عسکری علیه‌السلام برسم و گفتم که به سراغ «أسباس ترکی» هم صحبت جناب سلطان می‌روم و شکایتم را به او می‌رسانم!

برادر بزرگتر می‌گوید: همینکه بر أسباس ترکی وارد شدم دیدم که مشغول قماربازی است به کناری نشستم و انتظار کشیدم تا بازیش تمام شود که ناگاه پیام‌آور امام حسن عسکری علیه‌السلام به نزد من آمد و گفت:دعوت مولایت را اجابت کن.

از جا برخاستم و همراه پیام‌آور به محضر امام علیه‌السلام مشرف شدم.

 امام علیه‌السلام فرمود: چه شد که اول شب از ما حاجتی داشتی و در هنگام سحر رأیت عوض شد؟!

 برخیز و برو که آنچه را برادرت از مالت برده برایت آورده و درباره‌ی او شک نکن و با او به نیکی رفتار کن و مقداری هم به او عطا بنما و اگر بناداری چیزی به او ندهی او را به نزد ما راهنمایی کن تا ما به او کمک کنیم.

 وقتی از خدمت امام علیه‌السلام مرخص شدم غلام خویش را ملاقات کردم که خبر از آوردن کیسه پولهایم داد.[1]

 

نکته:

  1. قبل از وقوع جرمی نیکی کنیم.
  2. در دادخواهی پیش کسانی برویم که مؤمن باشند نه فاسق.
  3. امام معصوم علیه السلام مهربانترین فرد روی زمین است و با آگاهی های ویژه ای که دارد از شیعیان خود حمایت کرده و از آنها دفاع می کند.

[1] - کمال الدین، ج 2، ص 194.

  • چهارشنبه ۱۳ آذر ۹۸

سیره اخلاقی و فردی امام عسکری علیه السلام

اشاره

ابومحمد علیه السلام عابدترین مردم بود و در برخوردهای اجتماعی، با دوست و دشمن با اخلاق پسندیده برخورد می کرد. وی این خصایل نفسانی را از جدش پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله به ارث برده بود. در فصل دوم به برخی ویژگی های اخلاقی و فردی ایشان که او را از مردم زمان خویش ممتاز ساخته بود، اشاره می شود.

عبادت و نماز

امام عسکری علیه السلام عابدترین شخص عصر خود بود. بیشتر از همگان فرمانبردار دستورات خداوند بود و شب هایش را به نماز و تلاوت قرآن و عبادت خدا می گذراند.

«محمد شاکری» می گوید: امام علیه السلام در محراب عبادت می نشست و سجده می کرد. من می خوابیدم و بیدار می شدم، او هنوز در حال سجده بود[1].

هیبت و شکوه

امام عسکری علیه السلام اخلاقی نیکو و پسندیده و هیبت و شکوه خاصّی داشت. «احمد بن عبیدالله بن خاقان»، وزیر دربار معتمد عباسی، که از دشمنان سرسخت علویان بود و در بدنام کردن آنان می کوشید در این باره می گوید:

در سرّمن رأی _ سامراء _ هیچ کس از علویان را همچون حسن بن علی بن محمد بن الرضا علیه السلام نه دیدم و نه شناختم. در وقار و سکوت و عفاف و بزرگواری و کرم  میان خاندانش و نیز نزد سلطان و تمامی بنی هاشم همتایی چون او ندیدم. بنی هاشم او را بر سال خوردگان و توانگران خویش مقدم می دارند. درباره او از کسی از بنی هاشم و فرماندهان و دبیران و داوران و فقیهان و دیگر مردمان تحقیق نکردم جز آنکه او را در نزد آنان، در غایت شکوه و ابهّت و جایگاهی والا و گفتاری نکو یافتم و دیدم که وی را بر خاندان و مشایخش و دیگران مقدّم می شمارند و دوست و دشمن از او تمجید می کنند[2].

سخاوت و بخشش

نگاه خاندان رسالت به مسائل مادی و زندگی دنیایی به گونه ای بود که بتوانند با خشنودی پروردگار، مشکلات مردم را حل کنند. بنابراین در موارد رضایت پروردگار از مصرف دارایی و ثروت خود دریغ نمی کردند. برای نمونه دو مورد از بذل و بخشش های امام عسکری علیه السلام را یادآور می شویم:

1. شخصی به نام «محمد بن علی عباسی» می گوید: در سر راه عبور امام عسکری علیه السلام به او عرض حاجت کردم. همین که امام از وضع زندگی من آگاهی یافت، به پیشکار مخصوص خود فرمود: هر چه داری به او بده! او صد دینار طلا با خود همراه داشت که به من بخشید[3].

2. «ابویوسف» _ شاعر متوکل عباسی _ روایت کرده است: پسری برایم زاده شد در حالی که تنگ دست بودم. به عده ای یادداشت نوشتم و از آنان کمک خواستم. با ناامیدی بازگشتم. بر گرد خانه امام حسن عسکری علیه السلام یک دور چرخ زدم و به سوی در رفتم که ناگهان ابوحمزه که کیسه ای سیاه در دست داشت، بیرون آمد. درون کیسه چهارصد درهم بود. او گفت:

سرورم می گوید: این مبلغ را برای نوزادت خرج کن که خداوند در او برای تو برکت قرار دهد[4].

زهد و پارسایی

کامل بن ابراهیم می گوید: به منظور پرسش سؤالی خدمت امام عسکری علیه السلام رفتم. همین که به حضور ایشان مشرف شدم، دیدم آن بزرگوار لباس های سفید و بسیار عالی پوشیده است. با خود گفتم: این آقا که ولیّ و حجت خداست، لباس های بسیار نیکو می پوشد، آن گاه به ما دستور می دهد تا با برادران دینی خود مواسات و از پوشیدن این گونه لباس ها خودداری کنیم؟!

ناگاه دیدم آن برگزیده خدا با تبسّم آستین ها را بالا زد و ساق دست خود را برهنه کرد. وقتی نگریستم، دیدم وی لباس بسیار خشن و زبری زیر لباس های خود پوشیده است. آن گاه فرمودند: به خدا سوگند! این لباس زبر و خشن را برای خدا و این لباس نیکو را برای شما پوشیده ام[5].

 

[1] - دلائل الامامه، ص 227.

[2] - هدایت گران راه نور، ج 2، ص 336.

[3] - زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام، ص 21.

[4] - هدایت گران راه نور، ج 2، ص 343.

[5] - ستارگان درخشان، ج 13.

  • سه شنبه ۱۴ آبان ۹۸

جان نثاری امیر المؤمنین علیه السلام در لیلة المبیت

یکی از آیاتی که در شأن امیر المؤمنین علیه السلام نازل شده، آیه 207 سوره مبارکه بقره است:

وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ.

و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.

 شروع ماجرا

ماجرا از این قرار است که جمعی از قریش در دار الندوه جمع شدند تا درباره نوع برخورد با پیامبرصلی الله علیه وآله تصمیم بگیرند. در نهایت طبق خواسته ابوجهل، تصمیم گرفته شد از هر قبیله جوانی دلیر انتخاب شود و شبانه بر پیامبر صلی الله علیه وآله حمله کنند و دسته‌جمعی او را در خانه‌اش بکشند؛ زیرا در این صورت، خون او در میان همه قبایل پراکنده می‌شد و بنی‌هاشم که خاندان و خونخواهان پیامبر بودند، نمی‌توانستند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار مجبور می‌شدند به گرفتن دیه رضایت دهند[1].

 ابن‌اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ گفته است، شیطان به شکل پیرمردی در این جلسه حاضر شد و مشرکان را راهنمایی کرد.[2]

به دنبال تصمیم قریش بر قتل پیامبر صلی الله علیه وآله، جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و او را از نقشه مشرکان آگاه ساخت و دستور خداوند برای هجرت را ابلاغ کرد.

 در آیه ۳۰ سوره انفال آمده است:

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ.

و [یاد کن‌] هنگامى را که کافران درباره تو نیرنگ مى‌کردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا [از مکه‌] بیرون کنند، و نیرنگ مى‌زدند، و خدا تدبیر مى‌کرد، و خدا بهترین تدبیرکنندگان است.

بنابراین پیامبر صلی الله علیه وآله تصمیم گرفت قبل از آمدن مشرکان، خانه خود را به طرف یثرب ترک کند.[3]

در شب اول ماه ربیع الاول پیامبر صلی الله علیه وآله برای آنکه مشرکان از هجرت او آگاه نشوند، به علی علیه السلام فرمود:

 «مشرکان می‌خواهند امشب مرا به قتل برسانند، آیا تو در بستر من می‌خوابی تا من به غار ثور بروم؟» امام علی علیه السلام گفت: «در این صورت شما سالم می‌مانید؟» پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «آری.» علی علیه السلام تبسمی کرد و سجدۀ شکر به جای آورد، وقتی که سر از سجده برداشت عرض کرد: «آنچه را که مأمور شده‌ای انجام ده که چشم، گوش و قلبم فدای تو باد...[4]» سپس پیامبر صلی الله علیه وآله، علی علیه السلام را در آغوش گرفت و هر دو گریه کردند و از هم جدا شدند.[5]

وقتی علی علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه وآله خوابیده بود، جبرئیل در بالای سر او و میکائیل پایین پای او آمدند و جبرئیل گفت: «خوشا به حال کسانی چون تو‌ ای فرزند ابو طالب! که خدا در برابر فرشتگان به تو مباهات می‌کند.[6]»

مشرکان از ابتدای شب، خانه پیامبر صلی الله علیه وآله را محاصره کردند و قرار بود حمله در نیمه شب صورت گیرد، اما ابولهب گفت: در این وقت، زنان و فرزندان در داخل خانه هستند و بعدها عرب درباره ما می‌گویند حرمت فرزندان عموی خویش را شکستند[7].

علی علیه السلام درهای خانه را بست و پرده‌ها را کشید، آنان با سنگ به علی علیه السلام که در بستر خوابیده بود زدند تا مطمئن شوند کسی در بستر خوابیده است و شک نداشتند که وی رسول خداست[8]. صبح که با شمشیرهای برهنه به خانه هجوم بردند، وقتی علی علیه السلام را در بستر رسول خدا صلی الله علیه وآله مشاهده کردند، گفتند: محمد کجاست؟ علی علیه السلام فرمود: «مگر او را به من سپرده بودید که از من می‌خواهید؟ کاری کردید که او ناچار شد خانه را ترک کند».

در این هنگام به سوی علی علیه السلام یورش بردند و او را آزردند و سپس از خانه بیرون کشیده، کتک زدند. ساعتی هم در مسجدالحرام زندانی کرده، سپس آزادش کردند[9]. آنها در جهت مدینه به تعقیب پیامبر صلی الله علیه وآله پرداختند در حالی‌که غار ثور در سمت دیگر قرار داشت[10].

در نقل دیگری آمده است که علی علیه السلام وقتی آنان را مشاهده کرد که شمشیرهایشان را کشیده‌اند و به سوی وی می‌آیند، با ترفندی شمشیر خالد بن ولید را که در پیشاپیش همه بود، گرفت و آنان را از خود دور کرد. آنها گفتند: ما با تو کاری نداریم، ولی بگو که محمد صلی الله علیه وآله کجاست؟ فرمود: من اطلاعی از وی ندارم. پس قریشیان به جست و جوی رسول الله صلّی اللّه علیه و آله پرداختند[11].

نزول آیه در شأن علی علیه السلام

علمای شیعه [12]و گروهی از علمای اهل سنت[13]  معتقدند آیه اشتراء (آیه ۲۰۷ سوره بقره) در شأن علیعلیه السلام در ماجرای لیلة المبیت نازل شده است.

 

[1] - طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۱۴۵.

[2] -  ابن اثیر، الکامل، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۹۴.

[3] - حلبی، السیرة الحلبیة،‌ دار المعرفة، ج۲، ص۳۲.

[4] - مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۶۰.

[5] - طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۶.

[6] - طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۹.

[7] - حلبی، السیرة الحلبیة،‌ دار المعرفة، ج۲، ص۳۲.

[8] - طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۶-۴۶۷.

[9] - مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۹۲.

[10] - مفید، الارشاد، مؤسسه اعلمی، ص۳۰.

[11] - طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۷.

[12] -  طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۳م، ج۲، ص۹۹-۱۰۰.

[13] - حاکم نیشابوری،المستدرک علی الصحیحین، دار الکتب العلمیة، ج۳، ص۵؛

  • چهارشنبه ۸ آبان ۹۸

معرفی کتاب الغدیر + pdf

کتاب گرانسنگ الغدیر موسوعه ای عظیم درباره اثبات ولایت امیر المؤمنین علیه السلام در روز غدیر خم است.

نویسنده محترم کتاب علامه امینی قدس سره، با استفاده از منابع اهل سنت به اثبات استخلاف بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از پیامبر اسلام پرداخته است.

برای آشنایی با الغدیر بر روی لینک کلیک کن.

  • پنجشنبه ۲ آبان ۹۸

تقسیم مالی عادلانه

یکی از خصوصیات حضرت علی علیه السلام این بود که بیت المال را به طور مساوی میان مردم تقسیم می کرد و بین مسلمانان تبعیض قایل نمی شد؛ این امر باعث شده بود، برخی از طرفداران تبعیض و انحصار طلب ها به معاویه بپیوندند.

عده ای از دوستان علی علیه السلام به حضور حضرت رسیدند و گفتند:

-  چنانچه افراد سیّاس و انحصار طلبها را با پول راضی کنی، برای پیشرفت امور شایسته تر است.

 امام علی علیه السلام از این پیشنهاد خشمگین شد و فرمود:

- آیا نظرتان این است به کسانی که تحت حکومت من هستند ظلم کنم و حق آنان را به دیگران بدهم و با تضییع حقوق آنان یارانی دور خود جمع نمایم؟ به خدا سوگند! تا دنیا وجود دارد و تا آفتاب می تابد و ستارگان در آسمان می درخشند، این کار را نخواهم کرد. اگر مال، از آن خودم بود آن را به طور مساوی تقسیم می کردم، چه رسد به اینکه مال، مال خداست.

سپس فرمود:

- ای مردم! کسی که کار نیک را در جای نادرست انجام داد، چند روزی نزد افراد نااهل و تاریک دل مورد ستایش قرار می گیرد و در دل ایشان محبت و دوستی می آفریند؛ ولی اگر روزی حادثه بدی برای وی پیش بیاید و به یاریشان نیازمند شود، آنان بدترین و سرزنش کننده ترین دوستان خواهند شد[1].

 

[1] - داستان های بحارالانوار، محمود ناصری،ج1،ص13

  • پنجشنبه ۲۱ شهریور ۹۸

سه توصیه امام سجاد(علیه‎السلام) در لحظات آخر عمر

روایت اول:

ابوحمزه ثمالی از حضرت امام محمدباقر(علیهالسلام) نقل می‌کند که فرمود:

چون هنگام وفات حضرت علی بن الحسین(علیهماالسلام) فرا رسید، من را به سینه خود چسبانید و فرمود:

پسرم، تو را به چیزی وصیت میکنم که پدرم به هنگام وفاتش به من وصیت کرد. او فرمود:

 از ظلم به کسی که علیه تو یاری جز خداوند ندارد بپرهیز و هرگز خود را بر آن آلوده مساز.

روایت دوم:

از حضرت ابی الحسن(علیهالسلام) نقل شده است که امام سجاد(علیهالسلام) در هنگام وفات بیهوش شد. سپس چشمان خود را گشود و سوره واقعه و فتح را قرائت کرد و بعد گفت:

حمد خداوندی را که وعده خود به ما را راست گردانید و همه‌ی بهشت را به ما بخشید و ما در هر جای بهشت که بخواهیم برای خود منزل اختیار می‌کنیم.

از ظلم به کسی که علیه تو یاری جز خداوند ندارد بپرهیز و هرگز خود را بر آن آلوده مساز.

سپس آیه 74 سوره زمر را تلاوت کرد: "پس چه خوب است اجر عاملین" و از دنیا رفت.

روایت سوم:

و در روایت دیگری آمده است:

امام زین العابدین(علیهالسلام) پیش از وفات لحظهای به هوش آمد و پارچهای را که رویش بود کنار زد و فرمود:

قبر مرا حفر کنید تا به زمین سفت برسید. بعد پارچه را روی صورتش کشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.[1]

 

[1] - بحارالانوار، ‌ج 46، ص 152، حدیث 16 (به نقل از اصول کافی ) و ص 147.

  • پنجشنبه ۲۱ شهریور ۹۸

پاداش زیارت قبر حسین(ع) و مردن در این راه

هشام بن سالم می‌گوید: مردی به حضور امام صادق(ع) شرفیاب شد، و عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! آیا قبر جد و پدر بزرگوارت حضرت اباعبدالله الحسین را می‌توان زیارت نمود؟ امام صادق(ع) فرمود: آری.

عرض کرد: پاداش کسی که قبر مطهر امام حسین(ع) را زیارت کند چیست؟

فرمود: اگر به امامت او معتقد باشد و از سنت و سیره آن حضرت پیروی کند، بهشت مینو پاداش او است.

عرض کرد: اجر و پاداش کسی که در راه سفر به کربلا و زیارت قبر امام حسین(ع) بمیرد و از دنیا برود چیست؟

حضرت فرمود: از جمله پاداشی که به او عطا می‌شود این است که فرشتگان رحمت به تشییع جنازه او می‌آیند، حنوط و لباسش را از بهشت می‌آورند، بر پیکر او نماز می‌گزارند، بر او کفنی از بهشت می‌پوشانند، فرشی از گل و ریحان برایش می‌گسترانند، تنگنای قبر او از چهار طرف از پایین پا و بالای سر و چپ  و راست بر او وسیع می‌گردد، از درون قبرش دری به سوی بهشت باز می‌گردد، و بوی عطر دل‌انگیز بهشتی فضای قبر او را پر می‌سازد، او در این شرایط روحانی و معنوی هست تا وقتی که قیامت فرا می‌رسد[1].

 

[1] - بحارالانوار، ج 98، ص 78

  • چهارشنبه ۲۰ شهریور ۹۸

درسهایی از صاحب عبقات

علامه میر حامدحسین موسوی نیشابوری لکنهوی هندی نویسنده کتاب گرانسنگ عبقات الانوار که در اثبات ولایت و امامت نگاشه شده، در اواخرعمر از کثرت نوشتن در دفاع از اهل البیت علیهم السلام، دست راستش آسیب می بیند ولی با دست چپ شروع به نوشتن می کند.

او در نوشتن کتاب فقط از کاغذ اسلامی که به دست مسلمانان تهیه می شد،استفاده می کرد[1].

 

[1] - به نقل از شرح حال مختصر آن بزرگوار، صص19 و29، انتشارات صبح امید یاران

  • شنبه ۱۶ شهریور ۹۸