شواهد موجود در کتب تاریخى گویاى این حقیقت است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از آغاز رسالت ‏با رویکرد عمده زنان به آیین توحیدى روبرو شد. اولین پذیرنده اسلام (خدیجه)، اولین شهیده (سمیه)[1] و بانوانى که از سابقین و مهاجران [2]شمرده مى‌‏شدند[3] نمونه روشنى از مشارکت زنان در عرصه‌هاى اجتماعى را به نمایش مى‌گذارند. حضور زنان در حجة‌الوداع بارزترین و ماندگارترین نوع شرکت در صحنه‏‌هاى اجتماعى است. اخبار فراوانى که به وسیله راویان زن از این مراسم عظیم نقل شده، گویاى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از این میراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدیر به دو گروه عمده تقسیم مى‌شود:

 

[1] - در باره اسلام خدیجه این سخن امیرمؤمنان به تنهایى کافى است که فرمود: «لم یجمع بیت واحد یومئذ فى الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهما» نهج‏ البلاغه خطبه 192 (قاصعه).

[2] - کانت‏ سمیه ام عمار بن ‏یاسر و ابوه یاسر ممن عذب فى الله تعالى فصبرا و ارادتهما قریش على ان رجعا عن الاسلام الى الکفر فابیا فضرب ابوجهل سمیة بحربة فى قبلها فماتت... اعیان ‏الشیعه، ج‏7 ، ص‏319.

[3] - ریاحین‏ الشریعة، ج 2، ص 305.  

زنان صحابی

حضرت زهرا (س]

ام سلمه

اسماء بنت عمیس

ام‏ هانى بنت ابى‏طالب (سلام ‏الله علیهما)

عایشه دختر ابى ‏بکر

فاطمه دختر حمزة بن‏ عبدالمطلب

همسر زید بن‏ ارقم

زنان تابعین 

همسر زید بن عایشه بنت‏ سعد

دارمیه حجونیه کنانیه

حسنیه

عمیرة بنت ‏سعد بن ‏مالک

ام‏ال مجتبى علویه

فاطمه بنت على بن ‏ابى‏ طالب(علیه السلام)

 اخبار زنان صحابى:

در سال دهم هجرى، با اعلام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، مؤمنان بسیارى از شهرهاى مختلف به سوى مدینه روان شده، در حومه شهر مسکن گزیدند و به انتظار موسم حج نشستند؛ حجى که بعدها به حجة‏الوداع، حجة‏الاسلام، حجة‏البلاغ، حجة‏الکمال، حجة‏التمام شهرت یافت. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روز شنبه، پنج ‏یا شش روز قبل از آغاز ذى‏‌الحجة، از مدینه حرکت کرد. در این سفر همه زنان و اهل‌بیت پیامبر با وى همراه بودند. [1] گروهى از این بانوان حدیث غدیر را نقل کرده‌اند که نام و روایت‌شان چنین ‏است:

حضرت زهرا (س)

حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) یگانه یادگار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که همچون دیگر اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بارها به یادآورى واقعه غدیر پرداخت. نگاهى به سخنان آن بزرگوار جایگاه وى در عرصه اخبار غدیر را آشکار مى‏‌سازد:

گروهى از انصار، براى توجیه خطاى خویش، به ایشان گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بیعت ‏با دیگران مى‌شنیدیم، با غیر على بیعت نمى‌کردیم. حضرت فرمود:

آیا پدرم در روز غدیر براى کسى جاى عذر باقى گذاشت؟ [2]و نیز در جواب محمود بن ‏لبید که پرسیده بود: آیا از سخنان پیامبر دلیلى بر امامت على دارید؟

فرمود: شگفتا، آیا روز غدیر را فراموش کردید؟!

محمود بن ‏لبید گفت: آن روز چنان بود؛ ولى از آنچه به شخص شما اشاره شده، بگویید.

حضرت فرمود: خدا را شاهد مى‏‌گیرم، شنیدم [پیامبر] فرمود: على بهترین کسى است که در میان شما جانشین خود قرار مى‌دهم. على (علیه السلام) امام و جانشین بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین امامان نیک‏ان‌اند. اگر از آنان اطاعت کنید، شما را هدایت‏ خواهند کرد و اگر با آنان مخالفت ورزید، تا قیامت اختلاف در میان شما حاکم خواهد بود[3]

روایتى با سند بسیار دقیق و مشهور بیان مى ‏دارد که دختر بزرگوار پیامبر، حدیث غدیر را چنین بیان فرمود:

قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): «من کنت ولیه فعلى ولیه و من کنت امامه فعلى امامه.[4]» 

رسول خدا (ص) فرمود: هر که من سرپرست اویم، على سرپرست اوست و هر که من امام او هستم، على امام اوست.

 احتجاجى از فاطمه زهرا (علیهاالسلام) به وسیله چند تن از زنان به این صورت روایت ‏شده است:

قالت: انسیتم قول رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلى مولاه و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى علیهماالسلام[5]

آیا سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر خم را فراموش کرده‌‏اید که فرمود: هر که من مولاى او هستم، على مولاى اوست و آیا سخنش را فراموش کرده‌اید که فرمود: تو نسبت ‏به من، مانند هارون نسبت ‏به موسى هستى.

حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) عمر خویش را در راه اثبات ولایت امیرمؤمنان (علیه‌السلام) به انصار و مهاجرین صرف نمود و سرانجام نیز در همین راه به شهادت رسید و سیده شهیدان ولایت نام گرفت.

ام‏ سلمه

حضور زنان پیامبر، از جمله ام ‏سلمه [6]در مراسم غدیر، در کتب مختلف مورد تاکید قرار گرفته است[7].  صاحب روضة‏الصفا مى‌گوید:

 «چون حضرت رسول خدا (ص) در غدیر خم حدیث «من کنت مولاه فعلى مولاه‏» را در شأن امیرمؤمنان فرمود، سپس از منبر فرود آمد و در خیمه خاص خود نشست و فرمود که امیرمؤمنان در خیمه دیگر بنشیند، بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خیمه على (علیه السلام) رفتند و زبان به تهنیت على (علیه السلام) گشادند. چون مردم از این امر فارغ شدند، امهات مؤمنین به فرموده آن حضرت نزد على رفتند و او را تهنیت دادند»[8]

ام ‏سلمه یکى از دو زن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که حدیث غدیر را روایت کرده است. او ماجراى غدیر را چنین باز مى‏ گوید:

اخذ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بید على بغدیر خم فرفعها حتى راینا بیاض ابطیه فقال «من کنت مولاه فعلى مولاه‏» ثم قال «ایها الناس انى مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى و لن یفترقا حتى یردا على الحوض‏»[9].

در غدیر خم رسول خدا (ص) دست على (صلی الله علیه و آله و سلم) را بالا برد تا آنجا که سفیدى زیر بغلش را دیدیم، آنگاه فرمود: هر که من مولاى او هستم، پس على مولاى اوست. بعد فرمود: اى مردم، من دو چیز گرانبها در میان شما بر جاى مى‌گذارم، کتاب خدا و عترتم. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا وقتى در حوض به من برگردند.

ام ‏سلمه از معدود کسانى است که بعد از وفات نبى اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خط ولایت امیرمؤمنان (علیه‌السلام) باقى ماند. او به فرزنش چنین وصیت کرد. «یا بنى الزمه فلا و الله ما رایت ‏بعد نبیک صلى الله علیه و آله اماما غیره‏»; پسرکم، همراهش [على] باش. به خدا قسم، بعد از پیامبرت امامى غیر او ندیدم[10].  ام ‏سلمه روایات دیگرى نیز، درباره امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است[11].

اسماء بنت عمیس

او به دلیل تقرب به اهل‌بیت روایات فراوانى نقل کرده است. تنها حدود شصت روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد که بسیارى از آنها در منزلت امیرمؤمنان (علیه‌السلام) است[12].  اسماء از سابقین در اسلام است و از جمله افرادى است که قبل از آنکه مردم در خانه ارقم ایمان بیاورند، به همراه همسرش جعفر به خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و اسلام اختیار نمود و به همراه جعفر به حبشه مهاجرت کرد. بعد از شهادت جعفر طیار به عقد ابوبکر در آمد و از وى صاحب (محمد) شد در آن زمان که همسر خلیفه دوم بود، توطئه قتل وصى پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را با هوشیارى و ایثار تمام خنثى نمود. وى همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا (علیها السلام) بود. او بعد از شهادت حضرت فاطمه (علیها السلام) از جمله زنان على (علیه السلام) شد. فرزندش محمد را چنان تربیت کرد که از مریدان و مخلصان امیرمؤمنان شد. زمانى که در حجة‏الوداع شرکت جست، همسر ابوبکر بود. و محمد بن ‏ابى‏ بکر نیز در مسیر حجة‏الوداع متولد شد. ابن‌‏عقده در کتاب ولایت،‏ حدیث غدیر را از او روایت کرده است[13]. اسماء همچنین از راویان حدیث ردالشمس [14]به شمار مى ‏رود.

 ام‏ هانى بنت ابى‏‌طالب (سلام ‏الله علیهما)

او فاخته نام دارد [15]و خواهر امیرمؤمنان (ع) است. ام‌‏هانى از راویان [16]و اصحاب [17]پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود. پیامبر ضمن حدیثى او را «یکى از بهترین مردم‏» خواند[18].  این بانوى گرانقدر احادیثى چون ثقلین[19] و غدیر را از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده است. او در باره واقعه غدیر مى‏ گوید:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از حج ‏بازگشت تا در غدیر خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرماى سوزان چنین گفت: «اى مردم هر که من مولاى او هستم، پس على مولاى اوست. خدایا، هر که او را دوست دارد، دوست ‏بدار و هر که با او دشمنى کند، دشمن بدار؛ هر که او را زبون سازد، زبون گردان و هر که او را یارى کند، یارى کن»[20].

عایشه دختر ابى ‏بکر

او در شمار زنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)[21] و حاضران در حجة‏الوداع جاى داشت. در کتب مختلف اهل‌سنت روایت غدیر از وى نقل شده است. ابن‌‏عقده در «حدیث ولایت‏» روایت او را نیز ذکر مى‏‌کند[22]

بررسى موضع گیری‌هاى وى و تطبیق آن با عملکرد ام‌سلمه، همسر دیگر پیامبر گرامى که در تاریخ از خود بر جاى نهاده و تحقیق در انگیزه‏‌ها، تعیین جهت‏ گیری‌ها و موقعیت‏‌هاى آن دو مى‌تواند براى بانوانى که امروز در مقابل امواج سهمگین و بنیان‌کن سیاست‌بازى تبلیغات رنگارنگ و هدفدار و شعارهاى برخاسته از مطامع نفسانى و دنیوى دنیاداران قرار دارند، نمونه‌هایى تجربه شده و تاریخى و الگویى عملى و آکنده از راهکارهاى مذهبى و سیاسى باشد.

فاطمه دختر حمزة بن‏ عبدالمطلب

او از صحابه مشهور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و ابن‌‏عقده و منصور رازى حدیث غدیر را از وى نقل کرده‌اند[23]

همسر زید بن‏ ارقم

از جمله کسانى که حدیث غدیر را روایت کرده‌اند، زید بن‏ ارقم و نیز همسر وى مى‌‏باشد. علامه طباطبایى ضمن نام بردن از گروه کثیرى که روایت (من کنت مولاه فعلى مولاه) را نقل کرده‏‌اند، به ایشان نیز اشاره مى‌کند[24].

ب. روایات زنان تابعى و ...

در میان روایات غدیر روایتى با ده سند به چشم مى‏‌خورد که همه راویانش زن هستند. نام این بانوان چنین است:

 الشیخة ام محمد زینب ابنة احمد بن‏ عبدالرحیم المقدسیه.

 فاطمه دختر امام موسى بن ‏جعفر(علیه السلام)

زینب دختر امام موسى بن‏ جعفر(علیه السلام)

 ام‏ کلثوم دختر امام موسى بن‏ جعفر(علیه السلام)

فاطمه دختر جعفر بن ‏محمد الصادق(علیه السلام)

فاطمه دختر محمد بن ‏على(علیه السلام)

 فاطمه دختر على بن‏ الحسین(علیه السلام)

فاطمه دختر حسین بن‏ على(علیه السلام)

 سکینه دختر حسین بن‏ على(علیه السلام)

 ام ‏کلثوم دختر فاطمه زهرا(علیها السلام)

این گروه از فاطمه ‏زهرا(سلام ‏الله‏ علیها) نقل کرده‏‌اند که حضرت فرمود:

«انسیتم قول رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلى مولاه و قوله انت منى بمنزلة هارون من موسى علیهما السلام.»[25]

آیا سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر را فراموش کردید، که فرمود: هر که من مولاى او هستم على مولاى اوست. و [آیا] گفتارش را [فراموش کردید که فرمود]: [اى على،] جایگاه تو در برابر من مانند جایگاه هارون در برابر موسى است.

 عایشه بنت‏ سعد

عایشه بیشتر روایت‌هایش را از پدرش سعد[26] بن‏ ابى وقاص نقل مى‏‌کند و نزد ابن‏ حجر از راویان موثق به شمار مى‌رود[27].  او روایت غدیر را، از زبان پدرش چنین بازگو مى‌کند:

«کنا مع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بطریق مکة و هو متوجه الیها (کذا فى النسخ و الصحیح و هو: متوجه الى المدینه) فلما بلغ غدیر خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحقه من تخلف فلما اجتمع الناس الیه قال: ایها الناس من ولیکم؟ قالوا: الله و رسوله ثلاثا. ثم اخذ بید على فاقامه ثم قال «من کان الله و رسوله ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه‏[28]». 

با رسول خدا در راه مکه بودیم و او به سوى مکه توجه داشت. (در نسخه ‏هاى صحیح مى‌خوانیم که به مدینه توجه داشت.) وقتى به غدیر خم رسید، ایستاد; آنان که جلو بودند بازگشتند و آنان که عقب مانده بودند، رسیدند. مردم پیرامونش گردآمدند و حضرت فرمود:

اى مردم، سرپرست ‏شما کیست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پیامبرش. آنگاه دست على را بلند کرد و فرمود: هر که خدا و رسول او سرپرستش هستند، این سرپرست اوست. خدایا، هر که او را دوست دارد، دوست‏ بدار و آن که با او دشمنى مى ‏ورزد، دشمن بدار.

عایشه بنت ‏سعد حدیث دیگرى نیز از پدرش روایت کرده، که ولایت على (علیه السلام) را آشکار مى ‏سازد:

«سمعت ابى یقول: سمعت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) یوم الجحفه فاخذ بید على فخطب فحمد الله و اثنى علیه ثم قال: ایها الناس انى ولیکم قالوا صدقت‏یا رسول الله ثم اخذ بید على فرفعها فقال: هذا ولیى و یؤدى عنى دینى و انا موالى من والاه و معادى من عاداه.[29]» 

شنیدم پدرم گفت که، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز جحفه دست على (علیه السلام) را گرفت، سپس خطبه خواند، خداى را سپاس گفت، ستایش کرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى، اى رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم). سپس دست على را گرفت و بالا برد و فرمود: این جانشین من است و دین مرا ادا مى ‏کند. من دوست‏دار کسى هستم که او را دوست ‏بدارد و دشمن کسى هستم که با او دشمنى ورزد.

دارمیه حجونیه کنانیه

او از شیعیان معروف و بسیار مشهور حضرت امیرمؤمنان بوده به نحوى که آوازه‏ اش تا بدان حد پیچیده بود که معاویه موقع ورود به مکه از وى سراغ گرفت این موضوع خود به خوبى مى ‏تواند نمایانگر فعالیت هاى مؤثر و ارزنده این بانوى شیعه و محب اهل بیت ‏باشد (ما تنها به آن بخش از سخنان وى که مربوط به غدیر مى ‏شود مى ‏پردازیم)[30]  آنچه از گفتگوى او و معاویه بر جاى مانده است را زمخشرى در کتاب «ربیع الابرار» چنین باز مى ‏گوید:

سالى معاویه به حج رفت و از زنى که به نام دارمیه حجونیه، که سیاه چهره و تنومند بود، سراغ گرفت وقتى او را نزد معاویه آوردند، پرسید: اى دختر حام، چگونه‏ اى؟

گفت: خوبم، حام نیستم، از قبیله بنى‏ کنانم.

گفت: راست گفتى، آیا مى ‏دانى چرا تو را فرا خواندم؟

- سبحان الله! من غیب نمى‏ دانم.

- خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ‏ورزى؟

- آیا از پاسخ معافم مى ‏دارى؟

- نه.

- حال که نمى ‏پذیرى مى‏ گویم; من على را به خاطر عدالتش و تقسیم یکسانش دوست داشتم و با تو دشمنى مى ‏ورزم چون با آن که براى حکومت از تو سزاوارتر بود، جنگیدى و در پى چیزى برآمدى که براى تو نیست. با على دوستى ورزیدم به خاطر ولایتى که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، در روز غدیر خم در مقابل چشم تو، براى او اقرار گرفت، به خاطر آنکه به بیچارگان محبت مى ‏ورزید و دینداران را بزرگ مى ‏داشت و .... [31]

 حسنیه

او در خانه امام صادق (علیه السلام) پرورش یافته بود و از شاگردان مکتب وى شمرده مى ‏شد[32].  حسنیه، با استعداد سرشارش، در مناظرات مختلف، که توسط هارون ‏الرشید ترتیب داده مى ‏شد، شرکت جسته و از مقام ولایت دفاع مى ‏کرد. در یکى از این مناظره‏ ها از فردى، که ابراهیم خوانده مى ‏شد، پرسید: آیا در هیچ جاى تفاسیر شما آمده است که در حجة‏الوداع رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به امر پروردگار، در غدیر خم، فرود آمده، این آیه را: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه ...» با بیمناکى براى مردم تلاوت کرد و سپس آیه «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس» نازل شد و [آیا در تفاسیر شما آمده است که پس از نزول «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس» پیامبر خدا دست على بن ‏ابى‌‏طالب را گرفت، بر منبرى، که از جهاز شتر ساخته بودند، برآمد و گفت: من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و العن من ظلمه. آنگاه، این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ»

ابراهیم سر به زیر افکند، حسنیه علماء را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران که خود را در مقابل هارون‏ الرشید مى ‏دیدند، لب به تایید گشودند. ابو یوسف گفت: بیشتر صحابه و مفسران تصریح کرده‏ اند که این آیه در باره على بن ‏ابى‏‌طالب نازل شده است و حدیث من کنت مولاه فعلى مولاه نیز مشهود است.

حسنیه پرسید در باره «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون‏» چه مى ‏گویید؟ ابو یوسف گفت: به اجماع امت در باره على بن ابى‌‏طالب است.

آنگاه حسنیه با شگفتى پرسید: ... احکام و نصوص الهى را وا مى ‏نهید و بیعت روز غدیر را نادیده مى ‏گیرید؟! [33]

 عمیرة بنت ‏سعد بن ‏مالک

او نیز از تابعین شمرده مى ‏شود. عمیره، اهل مدینه و خواهر سهل ام رفاعه ابن ‏مبشر بود. او از راویان حدیث غدیر است و در سلسله سند حدیث «مناشده‏» امیرمؤمنان(ع) قرار دارد.

ام ‏المجتبى علویه

او حدیث غدیر را از عدى بن ‏ثابت نقل کرده است و ابن ‏عساکر در تاریخ خود از حدیث وى یاد مى‏ کند[34].

فاطمه بنت على بن ‏ابى‏ طالب(علیه السلام)

 

او دختر على بن‏ ابى ‏طالب (علیه السلام)است و مادرش ام‏ ولد است. برقى در رجال خود وى را از راویان امام حسن (علیه السلام) مى ‏داند [35]و در تهذیب‏ الاحکام از راویان امیرمؤمنان (علیه السلام)، ابى‏‌حنیفه، اسماء بنت‏‌عمیس[36] شمرده شده است. حدیث منزلت[37] و ردالشمس [38]از جمله روایات اوست. وى حدیث غدیر را از ام‌سلمه نقل نموده است[39]

«اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: على خیر من اخلفه فیکم و هو الامام و الخلیفة بعدى و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیمة‏».

 

 

 

[1] - الغدیر ج 1، ص‏9.

[2] - خصال صدوق، ج 1، ص‏173; عوالم، ج 11، ص‏467. «هل ترک ابى یوم غدیر خم لاخذ عذرا» تاکید مورخان بر این که اهل بیت پیامبر(ص) از جمله حاضرین در غدیر بودند مبین این مطلب است که حضرت فاطمه زهرا(س) نیز در بین آنان حضور داشته است. زیرا مورخان حضور زنان پیامبر را به طور مستقل بیان کرده و گفته‏ اند که امهات مؤمنین همراه پیامبر بودند بنابراین از طرفى فاطمه زهرا (علیها السلام) داراى چنان شخصیت ‏برترى است که در صورت عدم حضور وى در غدیر باید بتوان روایاتى دال بر آن یافت که ظاهرا وجود ندارد از این روى مى ‏توان گفت که ایشان نیز در بین جمع حاجیان در حجة‏الوداع حضور داشته است.

[3] - بحارالانوار، ج‏36، ص‏353 و 354; اسمى المناقب، ص 32; نهج ‏الحیاة، ص 38.

[4] - احقاق الحق، ج 2، ص 460. در فیض الغدیر، ص 391 به نقل از ینابیع الموده حدیث را چنین نقل کرده است «قالت: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) من کنت ولیه فعلى ولیه و امامه‏».

[5] - الغدیر، ج 1، ص‏197; «من کنت مولاه فعلى مولاه‏» احقاق الحق، ج‏6، ص 282; ارجح المطالب، ص 571 و 448. صاحب فیض الغدیر توضیحى بر احتجاج حضرت فاطمه دارد (فیض الغدیر، ص 390).

[6] -  ام سلمه دختر ابى ‏امیه بن‏ المغیرة مخزومى است مادرش عاتکه دختر عبدالمطلب است او دختر عمه پیامبر و همسر وى بود و در سال 65 هجرى وفات یافت. (اعلام خصال صدوق، ص 301)

[7] - معارج النبوة، ج 2، ص 318

[8] -  فیض الغدیر، ص 388 -389.

[9] - الغدیر، ، ج 1، ص‏17 و 18; ملحقات احقاق الحق، ص‏53; معجم رجال الحدیث، ج‏23، ص‏177.

[10] - اعلام النساء، ص 651; بصائر الدرجات، ص‏183، ح 4.

[11] - مانند «من سب علیا فقد سبنى و من سبنى فقد سب الله تعالى‏» (المستدرک على الصحیحین، ج‏3، ص 121) و «قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) کانى دعیت فاجیب و انى تارک فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر کتاب الله عز و جل حبل ممدود من السماء الى الارض و عترتى اهل بیتى فانظروا کیف تخلفونى فیهما». اعلام ‏النساء، ص 634 نقل از امالى شیخ طوسى، ج 2، ص 92; کشف الغمه، ج‏2، ص 32، ارجح المطالب، ص 338، از طریق ابن‏ عقده.

[12] - اعیان الشیعه، ج‏3، ص 408; جامع الرواة، ج 2، ص 455; خلاف طوسى، ج 1، ص 5.

[13] - الغدیر، ج 1، ص‏17.

[14] -امالى مفید، ص 55 و56; ارشاد مفید، ص‏163 و 164

[15] - اعیان الشیعه، ج‏3، ص 488.

[16] - رجال برقى، ص 60.

[17] - رجال شیخ طوسى، ص‏33.

[18] - تنقیح المقال، ج‏3، ص‏73; معجم رجال الحدیث، ج‏23، ص 881.

[19] - اعلام النساء، ص 488; ارجح المطالب، ص‏337.

[20] - رجع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) من حجة حتى نزل بغدیر خم ثم قام خطیبا بالهاجرة فقال: ایها الناس [من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و اخذل من خذله و انصر من نصره] ینابیع المودة، ص 40; اعلام النساء، ص‏489. روایت غدیرى فاخته را در الغدیر، ج 1، ص 18 و احقاق الحق، ج 2، ص‏463 ببینید.

[21] - ایشه در سال‏57 در مدینه درگذشت و در بقیع دفن شد. (اعلام خصال صدوق، ص 315)

[22] - الغدیر، ج 1، ص 48; احقاق الحق، ج 2، ص 460.

[23] - الغدیر، ج 1، ص 58. منصور بن حسین آبى معروف به ابوسعد صاحب کتاب نثرالدرر متوفى قرن پنجم کتابى به نام حدیث ‏الغدیر نوشته و بنا به گفته مناقب ابن شهرآشوب این کتاب راویان حدیث غدیر را بر حسب حروف الفبا برشمرده است. «غدیر در آینه کتاب، ص‏79»

 

[24] - المیزان فى تفسیر القرآن، ص‏59.

[25] - وایت فوق را حافظ بزرگ ابوموسى مدینى در کتاب خود آورده است. او مى‏ گوید: این حدیث ‏سلسله‏ دار است. زیرا هر یک از فاطمه ‏ها از عمه خود روایت کرده ‏اند و این روایت پنج‏ خواهر برادر است که هر یک از دیگرى نقل کرده ‏اند. رک: اسنى المطالب فى مناقب على بن‏ ابى ‏طالب‏»، شمس الدین ابوالخیر الجزرى، ص 32; احقاق الحق، ج 21، ص‏26 و27; بحارالانوار، ج‏36، ص‏353; عوالم، ج 11، ص 444; اثبات الهدى، ج 2، ص‏553 و ج‏3، ص‏127; اعلام النساء المؤمنات، ص 578 و مسند فاطمه معصومه(سلام الله علیها)، سید على ‏رضا سید کبارى، ص‏56 (چاپ نشده).

[26] - ابواسحاق سعد بن ‏ابى‏وقاص در سال 54 - 58 و عایشه بنت‏ سعد در سال‏117 وفات یافتند. نسایى روایت وى را نقل کرده است. به خصائص نسایى، ص‏3 مراجعه شود

[27] - التقریب، ابن‏ حجر، ص‏473.

[28] - الغدیر، ج 1، ص 38- 41; خصائص نسائى، ص 18 و 25.

[29] - الغدیر، ج 1، ص 38- 41; خصائص نسائى، ص 18 و 25. عایشه بنت‏ سعد احادیث دیگرى راجع به فضایل امیرمؤمنان دارد; به اسنى المطالب، ص 52 و ملحقات احقاق الحق، ص‏189 و 190 رجوع کنید

 

[30] - الغدیر، ج 1، ص 38 - 41.

[31] - دارمیه حجونیه از زنان فاضل، خردمند و فصیح بود. او استدلالى قوى داشت و در خط ولایت استوار بود. روایت او را ابن ‏عبدربه در عقد الفرید از سهل بن‏ابى‏سهل تمیمى از پدرش نقل کرده است.(عقد الفرید، ج 1، ص 352; بلاغات النساء، ص 72)

[32] - یاض العلماء، ج 5، ص 704. او فاضل، عالم، مدقق و آگاه به اخبار و آثار بود.

[33] - این متن در حلیة المتقین، بخش مناظرات حسنیه، ذکر شده است. در باره موضوع مناظره حسنیه اختلاف است. سید محسن امین در اعیان الشیعه، ذیل کلمه «حسنیه‏» مى‏گوید: این [مناظره] از اختراعات ابوالفتوح رازى است. مرحوم خوانسارى در روضات الجنات این مناظره را ذکر کرده است و شیخ آقابزرگ در ذریعه مى ‏نویسد:

الحسنیه: رسالة فى الامامة تنسب الى مؤلفها و هو بعض الجوارى من بنات الشیعة فیها مناظراتها مع علماء المخالفین فى عصر هارون ‏الرشید. (الذریعه، ج‏7، ص 200، رقم‏89; نقل از اعلام ‏النساء، ص 300 تا 301). براى تحقیق بیشتر در باره شخصیت ‏حسنیه به تنقیح المقال، ج‏3، ص‏247; ریاض العلماء، ج 5، ص‏407; روضات الجنات، ج 1، ص‏153; الذریعة، ج‏7، ص 200 و ج 4، ص‏97 و ج 25، ص‏296 و ج 5، ص 105 و 145 و 161; من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 75. معجم رجال الحدیث، ج‏23، ص‏187 رجوع کنید. خلاصه ‏اى از مطالب کتب فوق در اعلام النساء ص 300 تا 302 آمده است.

 

[34] - الغدیر، ج 1، ص 70.

[35] - پیام غدیر، عذرا انصارى، ایشان روایت را از تاریخ دمشق، باب تاریخى على بن ‏ابى‏ طالب (علیه السلام) ص 51 نقل نموده‏اند.

[36] - رجال برقى، ص 60; معجم رجال الحدیث، ج‏23، ص‏197، رقم‏15659.

[37] - تهذیب التهذیب، ج‏12، ص 470.

[38] - اعیان الشیعة، ج 8، ص ‏39 - ملحقات احقاق الحق ; ص‏262

[39] - همان، ص 54.