امام باقر علیه السلام  بر اهمیت حادثه غدیر تأکید می کرد وی به ابان بن تغلب فرمود: «ای ابا سعید! مقصود پیامبر صلی الله علیه و آله از جمله معروف خود که در روز غدیر خم اعلام کرد، این است که امیر مؤمنان در میان مردم جانشینِ من خواهد بود.»

همچنین آن حضرت روزی در جمع یاران خویش که فضل بن یسار، بکیر بن اعین، محمد بن مسلم، برید بن معاویه و ابو الجارود نیز در میان آنان دیده می شدند، ولایت علی علیه السلام را تشریح کرد و با اشاره به حادثه تاریخی غدیر فرمود:

«خداوند پیامبرش را به ولایت علی علیه السلام مأمور کرد و این آیه شریفه را نازل فرمود: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُوءْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» با نزول آیه فوق، ولایت اولی الامر واجب گردید ولکن عده ای نفهمیدند اولی الامر چه کسانی هستند؟ خداوند به محمد صلی الله علیه و آله دستور داد تا آن را توضیح دهد و همانند نماز و زکات و روزه و حج، مصادیق خارجی آن را روشن سازد. در آن هنگام، اضطراب او را فرا گرفت و از تکذیب گروهی و خروج عده ای از دین اسلام به واسطه نپذیرفتن این فرمان ترسید و به خداوند پناهنده شد. خداوند نیز برای آرامش و اطمینان خاطر رسولش آیه بلاغ [یعنی] «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ» را نازل کرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز از دستور خداوند متعال اطاعت کرد و در غدیرخم فرمان داد تا مردم و زائرین خانه خدا اجتماع و به دستور الهی گوش کنند. آن گاه علی بن ابی طالب علیه السلام را ولی و سرپرست مردم بعد از خود قرار داد و امر کرد آنان که در آنجا حاضرند، به دیگران نیز این حکم الهی را بیان کنند.»

آن حضرت آن چنان مسئله غدیر و اهمیت آن را مورد تأکید و عنایت قرار می داد که در جلسات او موضوع غدیر معمولاً مطرح می شد. کمیت بن زید اسدی شاعر اهل بیت علیهم السلام در یکی از آن جلسات، قصیده بلیغ خود را در زمینه غدیر انشاء کرد.

 

نمونه ای از احادیث حضرت:

1. امام باقر علیه‌السلام در شرایط زمانى خاصى که مقارن با انقراض بنى امیه بود، داستان مفصل واقعه‌ى غدیر را با متن کامل خطابه‌ى مفصل غدیر بیان فرمودند که سند و پشتوانه‌اى محکم و تأیید شده توسط مقام عصمت براى این خطابه‌ى تاریخى شد. [ انوار: جلد 37 صفحه‌ی 201 ح 86. ]


2. یک نفر از اهل بصره به امام باقر علیه‌السلام عرض کرد: حسن بصرى آیه‌ى 'یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...' را مى‌خواند و مى‌گوید درباره‌ى مردى نازل شده و نام او را نمى‌گوید. حضرت فرمود: او را چه شده...؟! اگر مى‌خواست خبر مى‌داد درباره‌ى چه کسى نازل شده! جبرئیل بر پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله نازل شد و عرض کرد: خداوند به شما امر مى کند امتت را راهنمایى کنى که ولی‌شان کیست، و این آیه را نازل کرد. پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله هم قیام کرد و دست على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام را گرفت و بلند کرد و فرمود: 'مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'. [ بحارالانوار: جلد 37 صفحه‌ی 140 ح 34. ]


3. ابوبصیر به امام باقر علیه‌السلام عرض کرد: مردم مى‌گویند: چرا خداوند نام على و اهل بیتش علیهم‌السلام را در قرآن صریحاً نیاورده است؟ حضرت فرمود: خدا نماز را نازل کرده و عدد رکعات آن را پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله بیان فرموده و همچنین است زکات و حج. و آیه‌ى 'اَطیعُوا اللَّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الْاَمْرِ مِنْکُمْ' را نازل کرده که درباره‌ى على و حسن و حسینعلیهم‌السلام است، و در بیان کلمه‌ى 'اولوا الامر' پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله درباره‌ى على علیه‌السلام فرموده: 'مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'... اگر آن حضرت سکوت مى‌کرد و اهل آیه‌ى اولوا الامر را معرفى نمى‌کرد آل عباس و آل عقیل و دیگران آن را ادعا مى کردند. وقتى پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله از دنیا رفت على علیه‌السلام صاحب اختیار مردم بود... چون آن حضرت ولایت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود.[بحارالانوار: جلد 35 صفحه‌ی 311. ]


4. ابان بن تغلب از امام باقر علیه‌السلام پرسید: معناى کلام پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله چیست که فرمود: 'مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'؟ حضرت فرمود: آیا مثل این مطلب هم جاى سؤال دارد؟! به آنان فهمانید که جانشین او خواهد بود. [ اثبات الهداة: جلد 2 صفحه‌ی 34 ح 140. ]


5. امام باقر علیه‌السلام با تعجب از انکار امت نسبت به حقیقت غدیر فرمودند: 'این امت انکار کردند پیمانى را که پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله از ایشان براى على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام گرفت در روزى که او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حیاتش به ولایت و اطاعت او فرا خواند و آنان را بر این مطلب شاهد گرفت.' [ اثبات الهداة: جلد 2 صفحه‌ی 134 ح 584. ]


6. امام باقر علیه‌السلام در بیان حد ولایت و برائت با استناد به حدیث غدیر فرمودند: این امت وقتى به على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السلام مى‌رسند مى‌گویند: دوستانش را دوست داریم ولى از دشمنانش بیزارى نمى‌جوییم، بلکه آنان را هم دوست داریم! چگونه چنین ادعایى صحیح است در حالى که پیامبر صلى‌اللَّه‌علیه‌و‌آله مى‌فرماید: 'اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه...'، ولى مى‌بینى که با دشمنان او دشمنى نمى‌کنند و خوار کنندگان او را خوار نمى‌کنند. این انصاف نیست!! [ بحارالانوار: جلد 21 صفحه‌ی 339. ]