آیت الله حسینی همدانی نمایند ولیفقیه در استان البرز و رئیس بنیاد بین امللی غدیر نمایندگی البرز:
غدیر قضیه فی واقعه نبود، بلکه بیانگر دکترین اسلام در بحث حکومت و نقشه راه رشد و سعادت بشر در سایه هدایت الهی و رهبری رسول خداست.
روز غدیر فقط بحث امامت امیرالمؤمنین -علیهالسلام- مطرح نشد، بلکه بحث ادامه جریان نبوت؛ یعنی امامت بعد از رسول خداست. پیامبر اکرم چند جور از مردم بیعت گرفتند و فرمودند: تا قیامت این مسئله را به گوش دیگران برسانید. پدران به فرزندانشان غدیر را تعلیم دهند! در این خطبه تقریباً 4 بار به ولیعصر -ارواحنا فداه- اشارهشده، بحث، بحث امامت است. حتی این بیان رسول خدا مربوط به شیعه هم نیست، بحث اسلامی است.
بحث از غدیر هیچ اختلافی بین شیعه و سنی ایجاد نمیکند، بلکه اگر بدون حب و بغض به آن پرداخته شود موجب وحدت فِرَق اسلامی خواهد بود. 26/7/92
شرح زیارت غدیریه به بیان استاد آیت الله نجم الدین طبسی دامت برکاته
برای دانلود ویدئو ها روی هر قسمت کلیک کنید
امام باقر علیه السلام بر اهمیت حادثه غدیر تأکید می کرد وی به ابان بن تغلب فرمود: «ای ابا سعید! مقصود پیامبر صلی الله علیه و آله از جمله معروف خود که در روز غدیر خم اعلام کرد، این است که امیر مؤمنان در میان مردم جانشینِ من خواهد بود.»
همچنین آن حضرت روزی در جمع یاران خویش که فضل بن یسار، بکیر بن اعین، محمد بن مسلم، برید بن معاویه و ابو الجارود نیز در میان آنان دیده می شدند، ولایت علی علیه السلام را تشریح کرد و با اشاره به حادثه تاریخی غدیر فرمود:
«خداوند پیامبرش را به ولایت علی علیه السلام مأمور کرد و این آیه شریفه را نازل فرمود: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُوءْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ» با نزول آیه فوق، ولایت اولی الامر واجب گردید ولکن عده ای نفهمیدند اولی الامر چه کسانی هستند؟ خداوند به محمد صلی الله علیه و آله دستور داد تا آن را توضیح دهد و همانند نماز و زکات و روزه و حج، مصادیق خارجی آن را روشن سازد. در آن هنگام، اضطراب او را فرا گرفت و از تکذیب گروهی و خروج عده ای از دین اسلام به واسطه نپذیرفتن این فرمان ترسید و به خداوند پناهنده شد. خداوند نیز برای آرامش و اطمینان خاطر رسولش آیه بلاغ [یعنی] «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ» را نازل کرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز از دستور خداوند متعال اطاعت کرد و در غدیرخم فرمان داد تا مردم و زائرین خانه خدا اجتماع و به دستور الهی گوش کنند. آن گاه علی بن ابی طالب علیه السلام را ولی و سرپرست مردم بعد از خود قرار داد و امر کرد آنان که در آنجا حاضرند، به دیگران نیز این حکم الهی را بیان کنند.»
آن حضرت آن چنان مسئله غدیر و اهمیت آن را مورد تأکید و عنایت قرار می داد که در جلسات او موضوع غدیر معمولاً مطرح می شد. کمیت بن زید اسدی شاعر اهل بیت علیهم السلام در یکی از آن جلسات، قصیده بلیغ خود را در زمینه غدیر انشاء کرد.
نمونه ای از احادیث حضرت:
1. امام باقر علیهالسلام در شرایط زمانى خاصى که مقارن با انقراض بنى امیه بود، داستان مفصل واقعهى غدیر را با متن کامل خطابهى مفصل غدیر بیان فرمودند که سند و پشتوانهاى محکم و تأیید شده توسط مقام عصمت براى این خطابهى تاریخى شد. [ انوار: جلد 37 صفحهی 201 ح 86. ]
2. یک نفر از اهل بصره به امام باقر علیهالسلام عرض کرد: حسن بصرى آیهى 'یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...' را مىخواند و مىگوید دربارهى مردى نازل شده و نام او را نمىگوید. حضرت فرمود: او را چه شده...؟! اگر مىخواست خبر مىداد دربارهى چه کسى نازل شده! جبرئیل بر پیامبر صلىاللَّهعلیهوآله نازل شد و عرض کرد: خداوند به شما امر مى کند امتت را راهنمایى کنى که ولیشان کیست، و این آیه را نازل کرد. پیامبر صلىاللَّهعلیهوآله هم قیام کرد و دست علىبنابىطالب علیهالسلام را گرفت و بلند کرد و فرمود: 'مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'. [ بحارالانوار: جلد 37 صفحهی 140 ح 34. ]
3. ابوبصیر به امام باقر علیهالسلام عرض کرد: مردم مىگویند: چرا خداوند نام على و اهل بیتش علیهمالسلام را در قرآن صریحاً نیاورده است؟ حضرت فرمود: خدا نماز را نازل کرده و عدد رکعات آن را پیامبر صلىاللَّهعلیهوآله بیان فرموده و همچنین است زکات و حج. و آیهى 'اَطیعُوا اللَّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الْاَمْرِ مِنْکُمْ' را نازل کرده که دربارهى على و حسن و حسینعلیهمالسلام است، و در بیان کلمهى 'اولوا الامر' پیامبر صلىاللَّهعلیهوآله دربارهى على علیهالسلام فرموده: 'مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'... اگر آن حضرت سکوت مىکرد و اهل آیهى اولوا الامر را معرفى نمىکرد آل عباس و آل عقیل و دیگران آن را ادعا مى کردند. وقتى پیامبر صلىاللَّهعلیهوآله از دنیا رفت على علیهالسلام صاحب اختیار مردم بود... چون آن حضرت ولایت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود.[بحارالانوار: جلد 35 صفحهی 311. ]
4. ابان بن تغلب از امام باقر علیهالسلام پرسید: معناى کلام پیامبر صلىاللَّهعلیهوآله چیست که فرمود: 'مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ'؟ حضرت فرمود: آیا مثل این مطلب هم جاى سؤال دارد؟! به آنان فهمانید که جانشین او خواهد بود. [ اثبات الهداة: جلد 2 صفحهی 34 ح 140. ]
5. امام باقر علیهالسلام با تعجب از انکار امت نسبت به حقیقت غدیر فرمودند: 'این امت انکار کردند پیمانى را که پیامبر صلىاللَّهعلیهوآله از ایشان براى علىبنابىطالب علیهالسلام گرفت در روزى که او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حیاتش به ولایت و اطاعت او فرا خواند و آنان را بر این مطلب شاهد گرفت.' [ اثبات الهداة: جلد 2 صفحهی 134 ح 584. ]
6. امام باقر علیهالسلام در بیان حد ولایت و برائت با استناد به حدیث غدیر فرمودند: این امت وقتى به علىبنابىطالب علیهالسلام مىرسند مىگویند: دوستانش را دوست داریم ولى از دشمنانش بیزارى نمىجوییم، بلکه آنان را هم دوست داریم! چگونه چنین ادعایى صحیح است در حالى که پیامبر صلىاللَّهعلیهوآله مىفرماید: 'اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه...'، ولى مىبینى که با دشمنان او دشمنى نمىکنند و خوار کنندگان او را خوار نمىکنند. این انصاف نیست!! [ بحارالانوار: جلد 21 صفحهی 339. ]
با مسخ آموزه های اسلامی و تحریف ایجاد شده در آن توسط بنی امیه در سالهای اولیه حیات اسلام، مشکلات عدیده ای برای امت اسلامی پیش آمد.
انحراف در بدنه حاکمیت اسلامی و گسترش ظلم و ستم به نام دین و نبود پاسخ های علمی در برابر هجوم شبهات مختلف در مناطق اسلامی، درخت تنومند اسلام را که ریشه در بیت رسالت و امامت داشت، خشک کرد.
با مشغول شدن بنی امیه و بنی مروان و بنی العباس به نزاع های سیاسی، فرصت مناسبی برای امام باقر علیه السلام پیش آمد تا بتواند معارف ناب محمدی را که زلال بوده و از لسان وحی گرفته شده بود و از هر گونه تحریف و دروغ مبرا بود، منتشر نماید.
امام باقر علیه السلام که از سوی نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله شکافنده علوم اولین و آخرین معرفی شده بود، با تأسیس مکتب علمی در مدینه منوره، حیات دوباره به اسلام نیمه جان و زخم خورده بخشید. طوری که آوازه علم و دانش ایشان به تمام بلاد اسلامی نفوذ کرد و علاقه مندان ایشان از سرتاسر کیان اسلامی برای دریافت معارف وحیانی به محضرشان آمده و زانوی تلمذ و شاگری خم نمودند.
بسیاری از بزرگان اهل سنت شاگرد کلاس ایشان شدند و این شاگردی تا زمان امام صادق علیه السلام ادامه داشت.
آنچه از زندگی علمی و سرتاسر مبارزه علمی ایشان می توانیم یاد بگیریم این است که در راه احیای معارف دینی و ترویج آن نباید سستی به خرج داد. اگر معارف ناب الهی درست برای مردم تبیین شود، شیفته دین و دینداری می شوند.
در زمانه فعلی ما که مسلمانان خصوصا جوانان دچار ترور فرهنگی شده اند، نشر و گسترش احادیث امام باقر علیه السلام در موضوعات مختلف و برگزاری جلسلت و نشست های علمی می تواند توان جامعه اسلامی را زیاد کند و در باربر هجوم فرهنگی دشمنان محکم ایستاده و خم به ابرور نیاورد.
مقام مظم رهبری در خصوص امام باقر علیه السلام جمله مهمی دارند که قابل توجه است:
این بزرگوار که حدود هجده سال دوران امامتشان طول کشید، الگوی کامل تلاش و مبارزه و مجاهدت خستگیناپذیر و پر از مشکلات برای اشاعهی دین و کلمهی حق و راه انداختن جریان فکری درست در دنیای آن روز بودند. هدفی که امروز ملت ایران برای آن تلاش میکند ـ یعنی زنده کردن سخن حق در دنیای مادی و منحط و گمراه کننده و غرق در فساد ـ کاری است که امام باقر(علیهالسلام) یکتنه به کمک معدودی از اصحاب خود، در دنیای بزرگ آن روز اسلام انجام میداد[1].
آری امام باقر علیه السلام به تنهایی توانست زنده کننده اسلام و مروج و احیاگر حق طلبی باشند.
مقام معظم رهبری در سخن دیگری فرمودند:
شهادت امام باقر (علیهالسّلام) که یک شهادت داراى پیام بود؛ لذا خود امام باقر وصیت کرد که بعد از او تا ده سال در منا به مناسبت این رحلت، یادبود برپا شود. در میان ائمهى ما این بىسابقه است، بىنظیر است. یاد امام باقر، یعنى یاد سر برآوردن حیات دوبارهى جریان اصیل اسلامى در مقابلهى با تحریفها و مسخهائى که انجام گرفته بود[2].
امروزه آشنایان به معارف باقری یعنی طلاب حوزه های علمیه همچون امام باقر علیه السلام وظیفه اشاعه و ترویج ناب ترین مسائل دین اسلام را دارند؛ آن هم به روشی که امام باقر علیه السلام داشت. یعنی تشکیل جلسات علمی و گعده های معرفتی و نیز شاگرد پروری.
در این زمینه مساجد می تواند به عنوان مکتب سازنده نقش ایفا کند و یا در گروه های اجتماعی این اهداف دنبال گردد.
به امید احیای مجدد اسلام با حضور حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه
محمد علی فتحی
دبیر بنیاد بین المللی غدیر استان البرز
١- الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۸(
فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید.
٢- قالَ علیهالسلام: مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ کانَ نَزْراً قَلیلاً. (بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۵۳)
فرمود: ملاقات و دیدار با دوستان و برادران [خوب]، سبب صفاى دل و نورانیّت آن مىگردد و موجب شکوفایى عقل و درایت خواهد گشت؛ گرچه در مدّت زمانى کوتاه انجام پذیرد.
٣- قالَ علیهالسلام: إیّاکَ وَ مُصاحَبَةُ الشَّریرِ، فَإنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ أثَرُهُ. (بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۹۸)
فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور؛ چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.
۴- قالَ علیهالسلام: کَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ، وَکَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللّه طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إلى غَیْرِ اللّهِ وَ کَّلَهُ اللّهُ إلَیْهِ. (بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۵)
فرمود: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد کسى که خداوند سَرپرست و متکفّل اوست. چطور نجات مىیابد کسى که خداوند طالبش است. هر که از خدا قطع امید کند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مىکند.
امام خامنه ی مد ظله:
مسئلهی «غدیر» یک مسئلهی تاریخیِ صرف نیست؛ نشانهای از جامعیت اسلام است. اگر نبیمکرم - که در طول ده سال، یک جامعهی بدویِ آلودهی به تعصبات و خرافات را با آن مجاهدتهای عظیمی که آن بزرگوار انجام داد و به کمک اصحاب باوفایش به یک جامعهی مترقی اسلامی تبدیل کرد - برای بعد از این ده سال، فکری نکرده بود و نقشهای در اختیار امت نگذاشته بود، این کار ناتمام بود.
رسوبات تعصبات جاهلی به قدری عمیق بود که شاید برای زدودن آنها سالهای بسیار طولانی نیاز بود. ظواهر، خوب بود؛ ایمان مردم، ایمان خوبی بود؛ البته همه در یک سطح نبودند؛ بعضی در زمان وفات پیغمبر اکرم یک سال بود، شش ماه بود، دو سال بود که اسلام آورده بودند؛ آن هم هیمنهی قدرت نظامی پیغمبر همراه با جاذبههای اسلام، اینها را به اسلام کشانده بود. همه که جزو آن مسلمانان عمیقِ دوران اول نبودند. برای پاک کردن رسوبات جاهلی از اعماق این جامعه و مستقیم نگه داشتن خط هدایت اسلامی بعد از ده سالِ زمان پیغمبر، یک تدبیری لازم بود. اگر این تدبیر انجام نمیشد، کار ناتمام بود. این که در آیهی مبارکهی سورهی مائده میفرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی[1]»، تصریح به همین معناست که این نعمت - نعمت اسلام، نعمت هدایت، نعمت نشان دادن صراط مستقیم به جامعهی بشریت - آن وقتی تمام و کامل میشد که نقشهی راه برای بعد از پیغمبر هم معین باشد؛ این یک امر طبیعی است.
این کار را پیغمبر در غدیر انجام دادند؛ امیرالمؤمنین را که از لحاظ شخصیت - چه شخصیت ایمانی، چه شخصیت اخلاقی، چه شخصیت انقلابی و نظامی، چه شخصیت رفتاری با قشرهای مختلف افراد - یک فرد ممتاز و منحصر بفردی بود، منصوب کردند و مردم را به تبعیت از او موظف کردند. این هم فکر پیغمبر نبود، این هدایت الهی بود، دستور الهی بود، نصب الهی بود؛ مثل بقیهی سخنان و هدایتهای نبی مکرم که همه، الهام الهی بود. این دستور صریح پروردگار به پیغمبر اکرم بود، پیغمبر اکرم هم این دستور را عمل کردند. مسئلهی غدیر این است؛ یعنی نشاندهندهی جامعیت اسلام و نگاه به آینده و آن چیزی که در هدایت و زعامت امت اسلامی شرط است. آن چیست؟ همان چیزهایی که شخصیت امیرالمؤمنین، مظهر آنهاست: یعنی «تقوا»، «تدین»، «پایبندی مطلق به دین»، «ملاحظهی غیر خدا و غیر راه حق را نکردن»، «بیپروا در راه خدا حرکت کردن»، «برخورداری از علم»، «برخورداری از عقل و تدبیر»، «برخورداری از قدرت عزم و اراده»؛ این یک عمل واقعی و در عین حال نمادین است. امیرالمؤمنین را با همین خصوصیات نصب کردند، در عین حال این نماد زعامت امت اسلامی در طول عمر اسلام - هر چه که بشود - همین عمل است؛ یعنی نماد زعامت و رهبری اسلامی در طول زمان همین است، همان چیزی که در انتخاب الهی امیرالمؤمنین تحقق پیدا کرد. غدیر، یک چنین حقیقتی است[2].
کتاب اهل البیت علیهم السلام در قرآن و حدیث را در فرمتهای زیر دانلود کن:
کافیه روش کلیک کنی