۱۵ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

نشست مشترک مسئولین بنیاد غدیر استان البرز و نمایندگان معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری کرج

جلسه مشترک مسئولین  بنیاد  غدیر  استان  البرز و نمایندگان  معاونت  فرهنگی  اجتماعی  شهرداری  کرج در ۱۱ آبان ۹۸ برگزار شد.

در این جلسه دبیر بنیاد غدیر استان البرز، با تاکید بر اهمیت برگزاری مراسم  میلاد  نبی  مکرم صلی الله علیه و آله و ا مام  جعفر  صادق علیه السلام و تاکید بر شناساندن این دو بزرگوار به  جامعه  ایمانی، بر ضرورت معرفی  نهج  البلاغه به عنوان  کتاب  انسان  ساز در  هفته  کتاب و  کتابخوانی اشاره کرد و با توجه به نامگذاری روز یکشنبه به نام  حضرت  زهرا سلام الله علیها و  امیرالمومنین علیه السلام، از طراحی طرح  یکشنبه  های  علوی  و  فاطمی خبر داد و از شروع به کار طرح  نهج  البلاغه  خوانی در روزهای آینده در مساجد منتخب، ادارات، مدارس و مراکز آموزشی و ... خبر داد.

در این جلسه ، حاضرین به تبادل نظر در خصوص محور مباحث جلسه پرداختند.

  • دوشنبه ۱۳ آبان ۹۸

💠اهمیت قرآن و نهج البلاغه از دیدگاه امام خامنه ای مد ظله

این کتاب وقتى در کنار قرآن قرار بگیرد، یقینا تالى قرآن است. یعنى ما دیگر کتابى نداریم که داراى این حد از اعتبار و جامعیت و قدمت باشد.

 لذا احیاى نهج البلاغه وظیفه ما شیعیان تنها نیست، وظیفه همه مسلمانهاست، یعنى هر کس على بن ابیطالب « علیه السلام » را قبول دارد، و مسلمان است چون در اسلام کسى نیست که این بزرگوار را قبول نداشته باشد همه مسلمانها به عنوان احیاى یک میراث بى نظیر اسلامى باید نهج البلاغه را زنده کنند.

و این احیا نه فقط به معناى کثرت چاپ، که خوب زیاد هم چاپ شده، بلکه به معناى کار کردن و تحقیق کردن در زمینه آن است، همچنانکه در زمینه قرآن کریم کار شده، تفسیرهاى زیادى نوشته شده، در علوم قرآنى کار شده، درباره نهج البلاغه هم باید این کارها انجام گیرد.

 همان طور که قرآن خوانده مى شود نهج البلاغه هم باید خوانده شود. چون تالى قرآن است، دنباله قرآن است.

همان طور که مسلمانها خودشان را موظف مى دانند با قرآن انس پیدا کنند و ندانستن قرآن را براى خود نقص مى شمارند، ندانستن نهج البلاغه هم باید نقص به حساب بیابد .

-----+++++-----

 📚بازگشت به نهج البلاغه - صفحه۴۳

  • دوشنبه ۱۳ آبان ۹۸

جان نثاری امیر المؤمنین علیه السلام در لیلة المبیت

یکی از آیاتی که در شأن امیر المؤمنین علیه السلام نازل شده، آیه 207 سوره مبارکه بقره است:

وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ.

و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است.

 شروع ماجرا

ماجرا از این قرار است که جمعی از قریش در دار الندوه جمع شدند تا درباره نوع برخورد با پیامبرصلی الله علیه وآله تصمیم بگیرند. در نهایت طبق خواسته ابوجهل، تصمیم گرفته شد از هر قبیله جوانی دلیر انتخاب شود و شبانه بر پیامبر صلی الله علیه وآله حمله کنند و دسته‌جمعی او را در خانه‌اش بکشند؛ زیرا در این صورت، خون او در میان همه قبایل پراکنده می‌شد و بنی‌هاشم که خاندان و خونخواهان پیامبر بودند، نمی‌توانستند با همه طوایف قریش بجنگند و ناچار مجبور می‌شدند به گرفتن دیه رضایت دهند[1].

 ابن‌اثیر در کتاب الکامل فی التاریخ گفته است، شیطان به شکل پیرمردی در این جلسه حاضر شد و مشرکان را راهنمایی کرد.[2]

به دنبال تصمیم قریش بر قتل پیامبر صلی الله علیه وآله، جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شد و او را از نقشه مشرکان آگاه ساخت و دستور خداوند برای هجرت را ابلاغ کرد.

 در آیه ۳۰ سوره انفال آمده است:

وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرینَ.

و [یاد کن‌] هنگامى را که کافران درباره تو نیرنگ مى‌کردند تا تو را به بند کشند یا بکشند یا [از مکه‌] بیرون کنند، و نیرنگ مى‌زدند، و خدا تدبیر مى‌کرد، و خدا بهترین تدبیرکنندگان است.

بنابراین پیامبر صلی الله علیه وآله تصمیم گرفت قبل از آمدن مشرکان، خانه خود را به طرف یثرب ترک کند.[3]

در شب اول ماه ربیع الاول پیامبر صلی الله علیه وآله برای آنکه مشرکان از هجرت او آگاه نشوند، به علی علیه السلام فرمود:

 «مشرکان می‌خواهند امشب مرا به قتل برسانند، آیا تو در بستر من می‌خوابی تا من به غار ثور بروم؟» امام علی علیه السلام گفت: «در این صورت شما سالم می‌مانید؟» پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «آری.» علی علیه السلام تبسمی کرد و سجدۀ شکر به جای آورد، وقتی که سر از سجده برداشت عرض کرد: «آنچه را که مأمور شده‌ای انجام ده که چشم، گوش و قلبم فدای تو باد...[4]» سپس پیامبر صلی الله علیه وآله، علی علیه السلام را در آغوش گرفت و هر دو گریه کردند و از هم جدا شدند.[5]

وقتی علی علیه السلام در بستر پیامبر صلی الله علیه وآله خوابیده بود، جبرئیل در بالای سر او و میکائیل پایین پای او آمدند و جبرئیل گفت: «خوشا به حال کسانی چون تو‌ ای فرزند ابو طالب! که خدا در برابر فرشتگان به تو مباهات می‌کند.[6]»

مشرکان از ابتدای شب، خانه پیامبر صلی الله علیه وآله را محاصره کردند و قرار بود حمله در نیمه شب صورت گیرد، اما ابولهب گفت: در این وقت، زنان و فرزندان در داخل خانه هستند و بعدها عرب درباره ما می‌گویند حرمت فرزندان عموی خویش را شکستند[7].

علی علیه السلام درهای خانه را بست و پرده‌ها را کشید، آنان با سنگ به علی علیه السلام که در بستر خوابیده بود زدند تا مطمئن شوند کسی در بستر خوابیده است و شک نداشتند که وی رسول خداست[8]. صبح که با شمشیرهای برهنه به خانه هجوم بردند، وقتی علی علیه السلام را در بستر رسول خدا صلی الله علیه وآله مشاهده کردند، گفتند: محمد کجاست؟ علی علیه السلام فرمود: «مگر او را به من سپرده بودید که از من می‌خواهید؟ کاری کردید که او ناچار شد خانه را ترک کند».

در این هنگام به سوی علی علیه السلام یورش بردند و او را آزردند و سپس از خانه بیرون کشیده، کتک زدند. ساعتی هم در مسجدالحرام زندانی کرده، سپس آزادش کردند[9]. آنها در جهت مدینه به تعقیب پیامبر صلی الله علیه وآله پرداختند در حالی‌که غار ثور در سمت دیگر قرار داشت[10].

در نقل دیگری آمده است که علی علیه السلام وقتی آنان را مشاهده کرد که شمشیرهایشان را کشیده‌اند و به سوی وی می‌آیند، با ترفندی شمشیر خالد بن ولید را که در پیشاپیش همه بود، گرفت و آنان را از خود دور کرد. آنها گفتند: ما با تو کاری نداریم، ولی بگو که محمد صلی الله علیه وآله کجاست؟ فرمود: من اطلاعی از وی ندارم. پس قریشیان به جست و جوی رسول الله صلّی اللّه علیه و آله پرداختند[11].

نزول آیه در شأن علی علیه السلام

علمای شیعه [12]و گروهی از علمای اهل سنت[13]  معتقدند آیه اشتراء (آیه ۲۰۷ سوره بقره) در شأن علیعلیه السلام در ماجرای لیلة المبیت نازل شده است.

 

[1] - طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۱۴۵.

[2] -  ابن اثیر، الکامل، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۶۹۴.

[3] - حلبی، السیرة الحلبیة،‌ دار المعرفة، ج۲، ص۳۲.

[4] - مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۶۰.

[5] - طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۶.

[6] - طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۹.

[7] - حلبی، السیرة الحلبیة،‌ دار المعرفة، ج۲، ص۳۲.

[8] - طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۶-۴۶۷.

[9] - مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۹، ص۹۲.

[10] - مفید، الارشاد، مؤسسه اعلمی، ص۳۰.

[11] - طوسی، الامالی، ۱۴۱۴ق، ص۴۶۷.

[12] -  طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۳م، ج۲، ص۹۹-۱۰۰.

[13] - حاکم نیشابوری،المستدرک علی الصحیحین، دار الکتب العلمیة، ج۳، ص۵؛

  • چهارشنبه ۸ آبان ۹۸

مهمترین پیام غدیر

مقام معظم رهبری مد ظله:

اصل مسأله‌ى نصب حاکم، مسأله‌ى مهمى است که پیام غدیر است. چرا باید این پیام روشن را که پیغمبر اکرم - مؤسّس اسلام - به همه‌ى مسلمین داده است، العیاذُ باللَّه نادیده گرفت؟ آن‌جا که مى‌گوید: «مسلمانان! دین را از اساس زندگى و از امر حکومت که پایه‌ى زندگى فردى و اجتماعى است، جدا نکنید. دین را به گوشه‌ى خلوتِ خانه‌ها و ذهن و مسائل روحى منحصر نکنید. دین را به انزوا نیندازید.» اساس زندگى بشر، که بر پایه‌ى حکومت است، امرى است متوجه دین؛ مسؤولیتى است بر دوش دین و دین باید این کار را انجام دهد. هیچ کس هم آن روز این معنا به ذهنش نیامد که «مگر مردم صغیرند که ولى مى‌خواهند؟!» سفسطه‌ى عوامانه‌اى که بعضى افراد با ظواهر علمى و استدلالى مطرح مى‌کنند. سرپرستى، همه جا به معناى «سرپرستى آدم قاصر» نیست. آموزگارى و معلّمى، همه جا به معنى معلّمىِ کلاس اوّل دبستان نیست که ما اگر به یک استاد دانشگاه گفتیم «معلّم»، بگوییم «اهانت شد؛ چون به معلّم کلاس اوّل هم معلم مى‌گویند»! معلمى در هر جا، به اقتضاى خودِ آن‌جاست. معلّم دانشگاه، معنا و اقتضایى دارد. معلّم کلاس اوّل، یک اقتضا دارد. سرپرستى محجور و صغیر، معنایى و اقتضایى دارد. سرپرستى امت اسلامى، سرپرستى جنگ، سرپرستى صلح و سرپرستى سیاست هم، معناى دیگر و اقتضاى دیگرى دارد. اینها با هم قابل خَلط نیستند. این، پیام غدیر است[1].

 

[1] - بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار کارگزاران نظام، به مناسبت «عید غدیر»،۱۸ /اردیبهشت/ ۱۳۷۵

  • شنبه ۴ آبان ۹۸

معرفی کتاب الغدیر + pdf

کتاب گرانسنگ الغدیر موسوعه ای عظیم درباره اثبات ولایت امیر المؤمنین علیه السلام در روز غدیر خم است.

نویسنده محترم کتاب علامه امینی قدس سره، با استفاده از منابع اهل سنت به اثبات استخلاف بلافصل امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از پیامبر اسلام پرداخته است.

برای آشنایی با الغدیر بر روی لینک کلیک کن.

  • پنجشنبه ۲ آبان ۹۸